کتاب طنابي از آتش: داستان سوره لهب (مسد) نوشته محمدرضا سرشار داستاني براساس اين سوره قرآني و دشمني ابولهب با پيامبر اکرم (ص) است.
همان طور که بارها و بارها در روايتهاي ديني و احاديث امامان نقل شده، هر سوره داراي يک شأن نزول است و علاوه بر آن هر کلمه و حتي هر حرف قرآن خير و برکت مخصوص به خود را دارد. محمدرضا سرشار تلاش کرده با معرفي هر سوره و ذکر شأن نزول آن، هر آيه را از نظر فضيلتش نيز مورد بررسي قرار دهد.
همچنين در پايان کتاب درباره مباحثي مثل سؤال و جواب اعرابي از پيامبر (ص)، آثار رويگرداني از ياد خدا، شيوه ختم برخي از ذکرهاي شريفه، آيات و سورههايي که در قرآن درباره پيامبر نازل شده، قبرهاي پيامبران در ايران و مکسر سوره اخلاص سخن گفته شده است.
محمدرضا سرشار کوشيده تا با بياني ساده و روان شأن نزول سوره لهب (مسد) را براي نوجوانان توضيح دهد. زبان روايي و داستاني اين کتاب موضوع را براي نوجوانان جذابتر کرده است.
با محمدرضا سرشار بيشتر آشنا شويم:
محمدرضا سرشار مشهور به رضا رهگذر رئيس هيئت مديره انجمن قلم ايران در سال 1332 در شهر کازرون متولد شد. نخستين اثرش در سال 1352 در يکي از مجلات ادبي و اولين کتابش در سال 1355 منتشر شد. چهار کتاب و چندين داستان کوتاه نيز از او پيش از انقلاب به چاپ رسيد. او پس از پيروزي انقلاب حدود 100 عنوان کتاب براي کودکان و نوجوانان و همچنين بزرگسالان نوشت. آثار محمدرضا سرشار تاکنون 26 جايزه را براي او به همراه داشته و به زبانهاي مختلف مثل اردو، انگليسي، ترکمني، ترکي استانبولي، روسي و عربي ترجمه شده است. نشريه بينالمللي «who is who»، در سال 1373 نام او را به عنوان يکي از مشاهير فرهنگ ايران ثبت کرد.
در بخشي از کتاب طنابي از آتش ميخوانيم:
ابولهب، در حالي که در اثر نفسنفس زدن، سينهاش خِسخِس ميکرد، عصايش را پشت درِ اتاق گذاشت و وارد ميهمانخانه شد.
در اتاق بزرگ ميهمانخانه، دو مشعل بر ديوارهاي دو سو ميسوختند. مردان خاندان بنيهاشم، هر دو يا چند نفر با يکديگر گرمِ گفتوگو، خنده و شوخي بودند. صداهاي درهم آنان، اتاق را انباشته بود.
پيامبر، به رسم صاحبان ميهماني، در سمت راستِ درِ ورودي اتاق نشسته بود. او به ابولهب نيز، مانند ديگران «خوشآمد» گفت، و وي را به سوي قسمتي از مجلس که خالي بود، راهنمايي کرد. سپس به پسرعموي نوجوانش، علي، گفت: «غذا را بياوريد!»
علي به سرعت روانه گوشه انتهاييِ حياط شد. در آن جا دو اجاق سنگيِ بزرگ برپا بود. غذاها از مدتي پيش آماده بودند. اما براي آنکه سرد نشوند، آنها را بر آتش ملايم درون اجاقها گذاشته بودند.
در اين هنگام، پسرخوانده جوان پيامبر، زيد، نيز از راه رسيد. زيد به سفارش علي، به آوردن سفره و ظرفها پرداخت.
علي از ميان ظرفها، سيني گرد و بزرگ مسي را برداشت.
با کفگير، کَتهاي را که با گندمِ نيمکوفته پخته شده بود، از داخل ديگ به درون سيني ريخت. ران بريان گوسفند را از سرِ سيخ بيرون کشيد و بر کته گندم گذاشت. آنگاه سيني را به ميهمانخانه برد.
در اين هنگام، زيد نيز سفره بزرگِ کتاني را بر کف اتاق پهن کرده بود و بشقابهاي سُفاليِ لعابدارِ فيروزهاي و قهوهاي رنگ را، در چهار سوي آن چيده بود.
نويسنده | محمدرضا سرشار |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 48 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 20 * 0.5 |
وزن | 54 |
سال چاپ | 1396 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.