هولولو بيصدا اومد. نميدونيم از کجا اومد. هدف قصههاي هولولو و نينيها، کمک به خردسالان در مقابله با ترس است. نينيها، هولولو را که قصد دارد آنها را بترساند، فراري ميدهند… مربي يا والدين ميتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جاي نينيدختري يا نينيپسري استفاده کنند.
هولولو خيلي چاق بود/ اندازهي اتاق بود.
از توي سوراخ کليد/ زودي توي اتاق پريد.
اومده بود توي خونه/ که نيني رو بترسونه.
هولولو به نينيپسري گفت: «نينيپسري، جيغ بزن. بايد بترسي از من.»
اما نيني نترسيد. توپش را برداشت و گفت: «شکم توپم قار ميکنه، قور ميکنه. اينجور و اونجور ميکنه.»
ميگه که آلو دوست داره. خورشِ لولو دوست داره.
نينيپسري توپش را قل داد و گفت: «توپ شکمگندهي من، لولو رو زودي گاز بزن.»
هولولو ترسيد آلو بشه؛ خورشِ آلبالو بشه.
بعد هولولولو چه کار کرد؟ بدوبدو فرار کرد.
نويسنده | افسانه شعبان نژاد |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 24 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | خشتي كوچك |
ابعاد | 18 * 17 * 0.2 |
وزن | 70 |
سال چاپ | 1395 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.