معرفي كتاب قايق راندن به اقيانوس اثر مظفر سالارى اين کتاب شامل شش فصل است. پنج فصل به پنج روز اقامت رهبر در يزد اختصاص دارد و يک فصل شامل ضمائم است. چکيده کتاب: شيخ، که نويسنده است، قرار است از روزهاي ديدار آيت الله خامنه‌اي از شهر يزد گزارشي تهيه کند. از او خواسته مي‌شود و با نگاه ويژة خودش اين گزارش را بنويسد نه مانند خبرنگاران و گزارشگران عادي. او، همراه صفاييان، که عکاس است، راهي خانة معلم مي‌شود و بعد از هماهنگي‌هاي لازم همراه خبرنگاران و عکاسان و فيلمبرداران سوار بر وانتي مي‌شوند و براي استقبال از رهبر به چهار راه دولت‌آباد مي‌روند. مردم شهر با پختن آش نذري و تزئين کوچه‌ها و خيابان‌ها مشتاق ديدار رهبر هستند. رهبر شهر يزد را مرکز دانش و هنر و کار و تلاش و مردم يزد را قناعت‌پيشه و سخت‌کوش مي‌نامند و از مردم يزد به خاطر اجتماع عظيم‌شان در هواي سرد تشکر مي‌کنند. روز دوم آيت‌الله خامنه‌اي براي بيش از پنج‌هزار دانشجو سخنراني مي‌کنند و به ديدار خانواده‌هاي شهدا در منزل آن‌ها مي‌روند. روز سوم در پادگان تيپ الغدير مراسم مشترک نيروهاي مسلح برگزار مي‌شود و فرماندهان سخنراني مي‌کنند و همان شب در مسجد حظيره رهبر بر سر عده‏اي از طلبه‌هاي جوان با دست خود عمامه مي‌گذارند. روز چهارم آيت‌الله خامنه‌اي به ابرکوه مي‌روند و در ورزشگاه شهيد اکبر پور سخنراني مي‌کنند و بعد ورزشگاه را به مقصد گلزار شهدا ترک مي‌کنند. در روز پنجم رهبر به ورزشگاه شاهديه و به ديدار از مسجد جامع يزد مي‌پردازند. در جاي جاي اين کتاب به معرفي خيابان‌ها و محله‌هاي شهر يزد و برخي از آداب و عادات يزدي‌ها پرداخته شده است. گزيده متن: ص 102: هرکس نشسته بود از جا برخاست تا همراه با دست تکان دادن رهبر احساسات صميمانه خود را نشان دهد. درياي آرام دوباره به تلاطم درآمده بود. گروه حفاظت هر کجا که بودند به سمت معبر خروجي به راه افتادند و به نويسندگان و فيلمبردارها و عکاسان اشاره کردند که همراهي‌شان کنند. ص 205: سخنان آقا که به پايان رسيد، ايشان طبق معمول مشغول دعا کردن شدند. جمعيت از ته دل آمين مي‌گفتند. اين آمين‌ها نوعي لبيک به توصيه‌هاي رهبر نيز بود. شيخ دفترچه‌اش را بست و همراه با همه دست‌ها را بالا آورد.