رمان زندگي در پيش رو، داستان پسربچه ا ي عرب و يتيم به اسم مومو و صميميت و سرسپردگي اش به مادام روزا، پيرزني 68ساله و در حال مرگ، است. مادام روزا از جان به در بردگان اردوگاه آشويتز و تن فروشي بازنشسته است. مومو، از زماني که به خاطر مي آورد، جزو يکي از خانه به دوشان مهمان خانه ي مادام روزا در پاريس بوده است. اما زماني که چکي که هزينه ي نگهداري از او را مي پرداخت، ديگر به مهمان خانه ارسال نمي شود و وقتي مادام روزا مريض تر از آن مي شود که بتواند پله هاي ساختمان را بالا بيايد و به اتاقشان برسد، مومو تصميم مي گيرد هر طور که مي تواند به مادام روزا کمک کند و او را تحت حمايت خود قرار دهد. رمان زندگي در پيش رو عاشقانه ي لطيف و گاهي خوفناک ميان مومو و مادام روزا، داراي شخصيت هاي ديگري از قبيل مردان زن نما، صاحبان روسپي خانه و جادوگران شفا دهنده ي مهاجر در زاغه هاي پاريس است. رمان تکان دهنده ي رمان زندگي در پيش رو، موفق به کسب مهم ترين جايزه ي ادبي فرانسه، جايزه ي گنکور، شده است. گذشته از نمايش خنده دار اما تلخ زندگي پسري يتيم و مهاجر و همچنين جلوه ي پنهان شهر پاريس، رمان زندگي در پيش رو، نقدي گزنده بر رفتار فرانسوي ها با مهاجرين، فقرا و سالخوردگان است که هم زمان زننده و اميد بخش مي باشد.