کتاب قهوه قند پهلو
اثر اميد مهدي نژاد، حاصل جستجويي چندماهه در مجموعههاي منتشر شده? شعر طنز و غيرطنز، اعم از جنگها، گزيدهها، آثار مکتوب شاعران، نشريات جدي و طنز، وبلاگهاي شاعران و همچنين مکاتبه با شاعران طنزپرداز است.
در شعرهايي که در اين گزيده آمدهاند، جوانترها و همسن و سالان سهم بيشتري از قديميها و گذشتگان در اختيار دارند. کاملا محتمل است که فردا روز، از بسياري از شاعراني که امروز محل توجهاند، اسمي در ميان نباشد. کما اين که امروز نيز يادي از بسياري از شاعراني که ديروز طنزسرايي ميکردند، نيست. اما اين مجموعه قرار است آيينهاي براي شعر طنز همين ايام باشد. في الواقع قرار بر اين بوده است که سوراخ غربالي که براي گزينش شعرهاي قديميترها به کار ميرود، تنگتر از مال امروزيها باشد.
طنز در ذات خود با نوعي «اهمال» همراه است؛ اهمال طنزپرداز در حق سوژهاش. طنزپرداز همواره فاصله? خود را با سوژهاش حفظ ميکند. اين فاصله موجب ميشود کمترين درگيري ميان طنزپرداز و سوژهاش اتفاق بيفتد. هنرمندي که نتواند در حق سوژهاش اهمال کند و از درگير شدن با آن بپرهيزد، در خطر درغلتيدن در «نسبت تراژيک» بين خود و سوژهاش خواهد بود.
طنزپرداز همواره از بالا به سوژهاش مينگرد، چرا که در غير اين صورت نميتواند تصوير درستي از نقائص و کاستيهاي سوژه (که دستمايه? اصلي خلق طنز هستند) بهدست بياورد. برخورد از نزديک منجر به درگيري با موضوع خواهد شد و اين درگيري از هر نوع که باشد، چه عاطفي و چه فکري، موجب شکلگيري نسبت تراژيک ميان مؤلف و سوژه خواهد شد و به اين ترتيب نگاه و بيان طنزآميز از کف خواهد رفت. از سوي ديگر، اگر رندي را «اهمال در حق ماسوي الله» تعريف کنيم، متوجه نسبتي ميشويم که ميان رندي و طنزپردازي وجود دارد. رند در حق هرآنچه ميبيند اهمال ميکند و کريمانه از برابرش ميگذرد، پس به راحتي ميتواند با نگاهي «از بالا» و طي عبارتي موجز و مختصر، حقيقت مضحک بسياري از پديدههاي عالم را با بياني طنزآميز افشا کند.
از اين منظر که نگاه کنيم، متوجه تفاوت بنيادين «طنز» با «مسخرگي» و «هزل» و «هجو» و حتي «مطايبه» ميشويم. طنز، در اين نگاه، حاصل فاصله گرفتن از زمين و تماشاي جهان از منظري مرتفع است، اما مشابهاتش عموماً نشأت گرفته از غوطه خوردن در مناسبات مبتذل زمينياند. البته نبايد غافل شد که هزل و هجو هم در بسياري از موارد به طنز نزديک ميشوند و حتي گاه طنز اتفاقاً در بستر هزل يا هجو متولد ميشود، اما در اين صورت هم طنزي که در هزل يا هجو نهفته است قابل احترام است، نه خود هزل و هجو.
در بخشي از کتاب قهوه قند پهلو ميخوانيم:
اي ديش تو بر بام و تو از ديش به تشويش
تشويش رها کن که مصوني تو ز تفتيش
پنهان چه کني ديش دو متري به سر بام؟
يک سوي بنه پوشش و از ديش مينديش
از تاري تصوير مباش اين همه دل گير
از بابت برفک منما اين همه تشويش
مرغوب نبوده ست مگر نوع آل. ام. بي؟
کائن سان به تو تصوير دهد محو و قاراشميش
شب تا به سحر بر سر بامي پي تنظيم
از بام فرود آي و خجالت بکش از خويش
نويسنده | اميد مهدى نژاد |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 796 |
نوبت چاپ | 6 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | وزيري |
ابعاد | 16.5 * 22 * 5 |
وزن | 846 |
سال چاپ | 1397 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.