اونوره دو بالزاک نويسنده کتاب زن سي ساله ، که به همراه فلوبر ، عموما به عنوان بنيانگذار رئاليسم در داستان هاي اروپايي قلمداد مي شود. اثربزرگ او به نام کمدي انساني شامل 95 اثر (داستان ، رمان و مقاله) و 48 اثر ناتمام است.
صبح يکشنبه آوريل 1813 بود ، صبحگاهي که نويد يکي از آن روزهاي روشن را داد که پاريسي ها ، براي اولين بار در سال ، سنگ فرش هاي خشک در زير و يک آسمان بي ابر را مي بينند. هنوز ظهر نگذشته بود که يک کابريولت لوکس ، کشيده شده توسط دو اسب ظاهر شد و در پشت يک رديف از واگنهاي ايستاده در مقابل سد تازه باز شده در نيمه راه ايستاد.دختري که موهاي نازکش اکنون خاکستري شده بود ، چهره اي از سن زودرس به او مي بخشد. بانوي کوچک ، که روي واگن ايستاده بود .
هيچ عاشقي نمي توانست اينقدر مراقب باشد. اين غريبه تنها مي تواند پدر دختر جوان باشد که بدون کلمه تشکر ، بازوي او را به طور آشنا در دست گرفت.
نويسنده | اونوره دو بالزاك |
مترجم | ادوارد ژوزف |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 217 |
نوبت چاپ | 4 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13 * 19.5 * 1 |
وزن | 200 |
سال چاپ | 1399 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.