اين کتاب يکي از تاثيرگذارترين و مشهورترين نمايشنامه‌هاي مدرن است. زن جوان و زيبا با دست‌هاي پر از خريد شب کريسمس به خانه برمي‌گردد. او که شاد است و آواز‌خوان، با شيوه‌هاي خود شوهر را از اتاق کارش بيرون مي‌کشد. اين‌جا گپ و گفتگويي پيش مي‌آيد سرشار از خوش‌بيني به آينده و زندگي. زن ناز مي‌فروشد و شوهر ناز مي‌خرد. در اين دم، همه چيز مي‌درخشد و نويد مي‌دهد، ولي زندگي آبستن رويدادهاست و به‌زودي چهره‌ي ديگري به خود مي‌گيرد. عروسک خانه، داستان زن خامي است که ناگهان چشم به چندوچون زناشويي و دروغي که زندگي‌اش را بر آن بنياد نهاده باز مي‌کند. مي‌بيند شوهرش، پدر سه فرزندش، بيگانه‌اي بيش نيست که همواره با او چون بچه و دارايي خود رفتار کرده است. درمي‌يابد که خوشبختي‌اش دروغين بوده و خودش، نه آدمي آزاد و برابر، که عروسکي و خانه‌اش نه خانه، که عروسک‌خانه‌اي بوده است. اين چشم‌گشايي، او را بر آن مي‌دارد که همه چيز خود را رها کند و در جست‌و‌جوي حقيقت، خود و ارزش‌هاي خود، پا به دنياي واقعي بگذارد.