کتاب رسول مولتان نوشتهي زينب عرفانيان، به روايت زندگي پرفراز و نشيب شهيد سيد محمدعلي رحيمي ميپردازد، مرد شريف و بزرگواري که بيشتر عمر خود را صرف ترويج ارزشهاي انقلاب اسلامي کرده و در اين راه به مقام شهادت نائل گرديده است.
کتاب رسول مولتان به روايت زندگي شهيد سيد محمدعلي رحيمي، از زبان همسرش ميپردازد. روايتي جذاب و ماندگار از دوراني که در غربت، زير تيغ وهابيت سپري ميکرد اما ميدان را براي دشمن خالي نکرد تا سخنان ارزشمند امام (ره) زمين نماند و صداي انقلاب اسلامي به گوش همگان برسد. براي او عرصهي فرهنگ، ميدان جنگ و مبارزهاش و قلمش سلاحش شد. اين اثر تنها بخشي از جهاد و شرافتش است که در هفت فصل گردآوري شده است.
پايان زندگينامه و شهادت اين مرد فرهيخته، نقطهي اوج زندگي اوست. در اين کتاب صوتي، فصل مربوط به شهادت، فاجعهي ترور و صحنههاي سرخ حملهي تروريستي سپاه صحابه به ساختمان رايزني فرهنگي ايران، در مولتان پاکستان را به تصوير ميکشد که بسيار شنيدني و تاثيرگذار است.
روايت جذاب و شيرين اين کتاب از زبان همسر شهيد، خانم مريم قاسمي زهد شرح داده ميشود و به حق ايشان از امانتي که از شهيد شريف در دل و جانشان داشتند به خوبي دفاع و به درستي روايت کردند. اين کتاب از آشنايي شهيد با همسرش و سپس ازدواج و کار فرهنگي در ايران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان سخن ميگويد و روابط مذهبي و ديني حاکم بر زندگي 18 ساله اين زوج را که انعکاس يک نوع سبک زندگي اسلامي است را شرح ميدهد تا تمامي افراد علاقمند به آشنا شدن با الگوهاي زندگي قرآني و معنوي با آن آشنا شوند. در واقع، دختران و پسران ايراني بايد با شنيدن اين کتاب صوتي با داشتهها و سرمايههاي معنوي ايران اسلامي و انقلاب اسلامي آشنا شوند.
کتاب رسول مولتان، بيشتر مظلوميتها و محروميتهاي شيعيان در خارج از ايران را به نمايش ميگذارد. رحيمي شهيدي است که تمام طول عمر خود را در کشورهاي گوناگوني صرف رواج ارزشهاي انقلاب اسلامي کرده، او با منش و سخنان باارزش خود بر وحدت و نزديکي بين تمام مذاهب اسلام تاکيد نموده است.
سيد محمدعلي رحيمي را بيشتر بشناسيم:
شهيد سيد محمدعلي رحيمي در سال 1336 در شهر اهواز چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکي به خاطر شغل پدرش به تهران مهاجرت کرد. بعد از پيروزي انقلاب در مراکزي همچون کميته انقلاب اسلامي، کانون بعثت، وزارت ارشاد و سپاه به فعاليت پرداخت و سرانجام در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي به عنوان کارمند رسمي کار خود را شروع کرد. او از نوجواني فعاليتهاي فرهنگي - انقلابي انجام ميداد.
شهيد رحيمي در طي فعاليت خود در سازمان، ماموريتهاي مختلفي به کشورهاي گوناگوني داشت. آخرين مأموريت او در سال 1374 به کشور پاکستان به عنوان رايزن فرهنگي و سرپرست خانه فرهنگ ايران بود که بعد از گذشت هجده ماه از مأموريت، در دفتر کارش به دست گروهک وهابي به نام جهنگوي به درجه رفيع شهادت نائل شد.
در قسمتي از کتاب رسول مولتان ميشنويم:
«يادم نيست چند بار مسير بين دفتر علي و راهرو را رفتيم و بدنهاي خوني را ديديم و برگشتيم. ميآمدم خانه و با خودم فکر ميکردم صحنههايي که ديدم، واقعيت ندارد. برميگشتم تا دوباره ببينم و مطمئن شوم. طفلک مهدي هم پا به پاي من ميآمد. حيران و سرگردان، پاي برهنه روي خونها، بين بدنهاي بيجان راه ميرفتيم و برميگشتيم خانه...»
نويسنده | زينب عرفانيان |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 216 |
نوبت چاپ | 6 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 1 |
وزن | 238 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.