نويسند? کتاب بي حدومرز بيان ميکند، اگر افراد خود را به درستي بشناسند، در مسير درست زندگي قرار گيرند، خودآگاهي و تواناييهايشان را پرورش دهند و انتخابهاي درستي داشته باشند، ميتوانند ظرفيتهاي بالقو? خود را با تلاش کردن و انجام دادن درست کارها بالفعل کنند و به شکوفايي برسند.
بر اين اساس، کتاب با شناسايي و معرفي هفده توانايي و تأکيد بر اين نکته که فقط با آگاهي همهجانبه از اين تواناييهاي فردي است که دامنه انتخابهاي ما گسترده تر ميشود و آنگاه ميتوانيم به کمال ظرفيت وجودي خويش دست يابيم راهي نوين در توانمندسازي افراد ميگشايد. کتاب بيحدومرز براي نيل به اين هدف از مثالهاي فراوان و کاربردي بهره ميبرد. اين مثالها خواندن کتاب را جذابتر و مفيدتر ساخته است.
آيا چيزي هستيم که بايد باشيم؟ آيا از تمام توانمنديهاي خود سود بردهايم؟ آيا تمام استعدادهاي خود را کشف و بالفعل کردهايم؟ آيا به آنچه هستيم راضي شدهايم؟ آيا زمان تغيير در خود نرسيده است؟ اين سؤالات موضوعاتي را براي ما تداعي خاطر ميکند که گاهي فکر کردن درباره آن در ظاهر چيزي جز زحمت و مشقت براي ما به وجود نميآورد. ولي روبهرو شدن با اين چالش و سپس تفکر، يادگيري و تلاش ما را به مرحله والاتر و بالاتري خواهد رساند.
اگر بخواهيم زندگيمان کيفيت بهتري داشته باشد، بايد جسورانه از محدوديتهايي که هم خودمان و هم اطرافمان بر خود اعمال ميکنيم رها شويم تا حس انسان بودن را بهتر و بيشتر درک کنيم. بايد خود را بيشتر بشناسيم و با تکيه بر تواناييها و انجام دادن تغييرات بهموقع به ظرفيتهاي خود نزديکتر شويم. بايد از تغييرات هرچند کوچک شروع کرد و به پيش رفت؛ ولي تا کجا؟ چه کسي حد ظرفيت خود را ميداند؟ پس راه بيپايان رشد و کمال ادامه خواهد داشت. بايد آگاه شد، توانمند شد و انتخابهاي درست و بهتر انجام داد تا حصارها شکسته شود و ظرفيتها افزايش يابد و با قانع نشدنها، تمرکز بر اموري که بايد انجام پذيرد و بر مبناي عمل به آگاهيها توانمنديهاي خود را افزايش داد.
مسئله اصلي زندگي اين است که انسان از محدوده امن خود بايد بيرون بيايد. اگر خود را به چالش نکشيم، نميتوانيم خود را بشناسيم. ظرفيت ما از پيش تعيين شده نيست. ظرفيت محدوديت ما انسانها نيست، بلکه ظرفيت بايد ساخته شود. توان بالقوه موجود در درون ما بيحدوحصر و عمدتا استفاده نشده است و اگر ميخواهيم حداکثر توانمان را بالفعل کنيم، بايد با حداکثر توان تلاه و تمرين کنيم. بايد آگاه شويم و خودآگاهي از مهمترين آگاهي هاست. از جمله موانع خودآگاهي ميتوان از عذر و بهانه، خيالپروري درباره موفقيت، حرف زدن بدون گوش کردن به ديگران، احساسات منفي حل و فصل نشده و نينديشيدن به خود نام برد، که انسان در سير خودآگاهي بايد با يک يا چند عامل نام برده مبارزه کند و در اين مسير، خيلي سخت بايد کار انجام بشود. انجام دادن کشفيات خودآگاهي مستلزم خواست و تمايل است. درخصوص خودآگاهي، بايد يک فرايند را دنبال کرد و اين فرايند يکباره نيست؛ يعني، بايد مکررا مرور کرد و در طي زمان اين مهارت کسب خواهد شد. انسان ميتواند ظرفيتهايي را که از قبل دارد پرورش دهد، مانند تواناييهاي جسماني، مديريت عواطف، تفکر و ايجاد ارتباط. همچنين ميتوان ظرفيتهاي ديگري را نيز انتخاب کرد که ميتوانند مهم باشند، مانند مسئوليتپذيري، ارزشهاي نيک، تمرکز، خود خواستگي و امور معنوي، که بايد به تقويت همهجانبه آنها پرداخت.
اما آنچه مهم است آن است که بين محدوده امن و رؤياهايمان جايي است که زندگي رخ ميدهد. کتاب حاضر به ما کمک ميکند مباحثي را که در اين چند سطر به آنها اشاره شد پياده کنيم و روشهاي مفيد و مناسب نويسنده ميتواند ما را ياري دهد که به توانمنديهاي بيکران خود نزديک شويم.
نويسنده | جان سي مكسول |
مترجم | رضا رايان راد/طاهر شريعت پناهي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 344 |
نوبت چاپ | 4 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 2.2 |
وزن | 318 |
سال چاپ | 1400 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.