درونمايهي رمان « هزار و يک جشن» به تاريخ معاصر برميگردد، محل وقوع داستان روستاييست به نام «چشمه سيبي» و ماجراهاي آن در سال 1329 ايامي که محمد رضا پهلوي قرار است با دومين همسرش ثريا بختياري ازدواج کند. معمولا چنين مناسبت هايي در آن ايام با برگزاري جنشهايي پر زرق و برق در سراسرکشور همراه مي شد تا به شاه چهره اي مردمي و البته محبوب ببخشد. جشنهايي که درواقع از سوي مردم و با ميل رغبت برگزار نمي شد اما هزينه آنها از جيب آنها مي رفت و در واقع بخش از بودجه مملکت صرف برگزاري اين جشنها مي شد.اين رمان در پنجمين جشنواره داستان انقلاب شرکت داشته که ديپلم افتخار اثر برگزيده را به خود اختصاص داد.نويسنده برگزاري اين جشن در روستاي «چشمه سيبي» که توسط افراد وابسته به حکومت؛ مثل ارباب و خان و کدخدا و... مصداقي از اوضاع و احوال ايران در آن ايام قرار داده و به حيف و ميل سرمايه هاي مردمي در سراسر ايران اشاره مي کند و عنوان کتاب نيز در واقع کنايه از همين مسئله دارد.داستان اين رمان بستر حقيقي دارد، نويسنده در ابتداي کتاب آن را به عمويش تقديم کرده که از آن جشن خاطراتي بسيار به ياد داشته و با اين فرض نويسنده شنيدههاي خود را از عمويش و ديگر کساني که در چنين جشنهايي حضور داشتهاند به ساحت داستان آورده و با آميختن آن با عنصر تخيل، براي دراماتيک ساختن آن به زبان داستان و همچنين استفاده از ويژگي هاي بومي منطقه نورآباد ممسني فارس که خود در آنجا زيسته و آشنايي مستقيم با آن داشته، رماني خواندني را به مخاطب عرضه کرده است.
رمان زباني ساده و روايتي خوشخوان دارد که از نظرگاه اول شخص مفرد، از زبان معلم روستاي چشمه سيبي که خود نيز براي اين جشن دعوت شده روايت ميشود. معلم روستا که نوروز نام دارد از يک هفته قبل از برگزاري اين جشن در تاريخ 23 بهمن 1329 داستان خود را آغاز مي کند. زماني که برگزار کنندگان جشن از او براي شرکت در اين مراسم وعده مي گيرند، نقطه آغاز رمان است. دعوت معلم روستا که رعيت زادهاي بيش نيست (!) به مذاق برخي از افراد با نفوذ روستا به ويژه کدخدا خوش نمي آيد؛ به خصوص اينکه نوروز به عنوان يک آموزگار الگوي بچهها و والدين آنها در روستا نيز شده است. اما اين همه ماجرا نيست، نوروز خود دلباخته دختر کدخداست که در ادامه داستان اين راز از پرده برون ميافتد. نويسنده پابه پاي اين جشن، برگزارياش و حواشي آن و همچنين با در آميختن آن با ماجراهاي زندگي مردم روستا، تصويري ملموس از تلخيها و شيرينيهاي زندگي مردم اين منطقه ارائه ميکند. مهمتر از همه اينکه فقر حاکم بر زندگي آنها را در قياس با ريخت و پاشهاي آن جشن قرار داده و به شکلي نمادين از اوضاع و احوال حاکم بر آن روزگار ايران سخن مي گويد.
نويسنده | محمد محمودي نورآبادي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 196 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 1 |
وزن | 220 |
سال چاپ | 1401 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.