ناميرا رماني از صادق کرميار است که عنوان آن به حقيقت جاودان و فراموش نشدني واقعه ي کربلا و ناميرايي آن جان هاي بزرگي اشاره دارد که در راه خداوند و حقيقت شهيد شدند. نويسنده با تحقيقات فراوان درباره ي اتفاقات قبل از واقعه ي عاشورا، بستري تاريخي بر مبناي حقيقت بنا کرده و سپس روايتي تخيلي و قصه وار را در دل آن شکل داده است. وي ابتدا اين اثر را به شکل فيلمنامه تدوين نمود اما دست سرنوشت سبب شد تا اين کتاب از طريق دوستان کرميار به دست ناشر برسد و با استقبال نشر کتاب نيستان، بازنويسي و به صورت کتاب در اختيار مخاطبان قرار گيرد. داستان در پيش از واقعه ي عاشورا اتفاق مي افتد و شخصيت هاي زيادي دارد اما مهم ترين شخصيت هاي آن دو جوان به نام هاي ربيع و سليمه هم هستند که به يکديگر دل باخته اند و گفتگوهايي ميان آنان در باب حقانيت امام سوم شيعيان و يزيد بن معاويه شکل مي گيرد. نويسنده در خلال داستان اين امر را بررسي مي کند که دعوت کوفيان از امام حسين (ع)، در حمايت از حق و ايستادگي در برابر ظلم نبود. به همين دليل ساختار سستي داشته و منجر به از هم پاشي پيمان آن ها و خيانت و پشت کردن به امام مظلوم شد. کرميار معتقد است کوفيان به دليل به خطر افتادن منافع و کينه اي که از خاندان بني اميه به دل داشتند، دست به اين کار زدند و در نهايت، زماني که پاي تطميع و تهديد وسط آمد، خيلي راحت موضع خود را تغيير داده و از آن برگشتند. اين امر تفاوت ميان ياران حقيقي امام که با وجود کمبود تعداد به دليل راستي و بزرگي آرمانشان کنار حضرت ماندند را با افراد سست عنصري که تنها به دليل مال و منفعت تظاهر به حمايت از امام حسين(ع) داشتند، به خوبي نشان مي دهد.