کتاب چرا آدم هاي خوب کار هاي بد مي کنند
بسيار پيش آمده که آدمهاي خوب دور و برمان را در حال انجام کارهاي بد ببينيم! کارمند محترمي که سالها يک مسير مستقيم را از خانه به محل کار ميرفته و بعد در آخرين سال کاري او را به جرم اختلاس ميگيرند. خانم خوبي که ده سال با همسرش زندگي کرده و مادري مهربان براي سه فرزندش بوده و در اوايل ميانسالي خبر خيانتش را ميشنويد.
چرا آدمهاي خوب کارهاي بد ميکنند؟
چرا در حالي که بسيار فرشتهوار زندگي ميکنيم بخشهايي در وجودمان هست که شبيه به ديو ما را به قهقهرا ميبرد و در يک لحظه تمام آنچه روزها براي ساختنش تلاش کردهايم با يک فرياد بر سر معشوقهمان، با تن دادن به يک وسوسه زير سوال ميبرد و ما در لحظهاي بخشي از وجود خود يا اطرافيانمان را ميبينيم که هرگز خيال وجود داشتنش را هم نداشتهايم؟
دبي فورد معتقد است که بايد درک کنيم که انسان جمع اضداد، مجموع خوب يا بد، روشنايي و ظلمت، ضعف و قدرت، استعداد و حماقت است و تمامي آدمها بالقوه تمام صفات و خوب و بدي که ميتوانيد تصور کنيد در خود دارند؛ روندي رو به رشد در شخص آغاز خواهد شد. هر صفتي که در ديگران ميبينيد از قتل و تجاوز گرفته تا وقف شدن براي يک خيريه در ما وجود دارد. وضعيت آدمي در هر لحظه در يکي از اين دو قطب است.
اين دوگانگي هميشه با انسان خواهد بود. انکار کردن آن، انکار کردن کمال و خود حقيقي ماست. پي بردن به اين حقيقت که هر چقدر آدم خوبي باشيد، ظرفيت انجام زشتترين کارها و مخربترين رفتارها را داريم، مستلزم تلاش فکري و معنوي بسيار است. تنبلي رواني سبب ميشود ما خود را خوب تصور کنيم و همهي بديها را به طرف ديگران روانه کنيم.
از نکات مهمي که در اين کتاب به آن پرداخته شده اين است که در واقع آنچه بيرون از ما در جريان است و ما را به قضاوت وا ميدارد، همان نقطه سرکوب شده دروني ماست. جنگي از درون که نمود بيرونياش موجب عصبانيت و ناراحتي ما ميشود. در لحظهاي که به زني نگاه ميکنيم و به خيانتش افسوس ميخوريم در واقع همان بخش درونيمان را کتک ميزنيم. شما بي شک در خود زني خيانتکار داريد که قضاوت و سرکوبش کردهايد و درست به همين دليل به خود اجازه ميدهيد نمود بيرونياش را قضاوت کنيد. درون ما هر خصوصيتي که در انسان ميشناسيم وجود دارد. اگرچه ممکن است ما از وجودشان بي خبر باشيم اما بايد بدانيم ما معرفي از پليدترين ويژگيهاي انساني تا متعاليترينشان هستيم که ممکن است هر لحظه و هر جا خود را نشان دهند.
اما چه چيزي در درون ماست که ميتواند در يک لحظه همه چيز را بهم بريزد؟ هر انسان نيمهاي تاريک و شناخته نشده دارد. نيمهاي که تنها خود شخص قادر به درک آن است. درست به همين دليل است که خيانت به همسرتان، گرفتن پولي که متعلق به شما نيست، دروغ و صفاتي از اين قبيل را تشخيص ميدهيم اما نيمه تاريک اغلب کشف نشده و شناخته نشده باقي ميماند. ما اين تمايلات را اغلب پشت شرم و انکار پنهان ميکنيم تا کسي نبيند. حتي خودمان هم فراموش ميکنيم که کجا نيمه تاريکمان را پنهان کردهايم و بعد چه اتفاقي ميافتد؟
دبي فورد ميگويد در چنين شرايطي نيمه تاريک وجودمان با انکار قدرت بيشتري پيدا ميکند و شبيه به دستهايي نامريي زمان و کنترل زندگيمان را به دست خواهد گرفت.
در واقع مسئله اصلي اين کتاب اين است که بسياري از آدمها بر اساس شرايطي که در آن زندگي ميکنند بسيار ناآگاهانه تصميم ميگيرند يک پرسوناژ و يا ماسک براي خود انتخاب کنند. اين ماسکها معناي زندگي شخص ميشود تا درون آسيبديده آنها را التيام ببخشد. در واقع اشخاص تصميم ميگيرند بخش اعظمي از خود را انکار کنند و نديد بگيرند تا بتوانند دوست داشتنيتر باشند، بتوانند عشق و توجهاي را که به آن محتاج هستند، دريافت کنند.
اما حقيقت تلخي که دبي فورد سعي در گفتن آن دارد اين است که اشخاص نميتوانند تا ابد، حتي وقتي در بستر مرگ هستند، قسمتي از وجودشان را ناديده بگيرند. اين ناديده گرفتن آنقدر توانايي اين بخش را بيشتر خواهد کرد که نيمه تاريک شبيه به خنجري در لحظهاي که انتظار نميرود، در پهلويشان فرو خواهد کرد.
اين خنجر ميتواند اتفاقات کوچکي باشد، مثل راه انداختن يک دعواي کوچک با شريک زندگي بعد از يک قرار شام که مدتها پيش برايش برنامهريزي کردهاند يا انتقاد از فرزند درست وقتي که ماهها سعي کردهاند با او ارتباط برقرار کنند.
در واقع پيام اصلي اين است که تا زماني که با آنچه سعي در نديده گرفتنش داريد مواجه نشويد مجبوريد هر لحظه نگران بيرون پريدن توپ بادي باشيد که در درون آب پنهان کرده ايد.
نويسنده | دبي فورد |
مترجم | فرناز فرود |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 256 |
نوبت چاپ | 13 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21 * 1 |
وزن | 288 |
سال چاپ | 1401 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.