معرفي کتاب نفر پنجم
کتاب نفر پنجم، نوشته مرتضي احمر، يک رمان خيالي با شخصيت ها و راويان بسيار است که مخاطبان را به سفري در دل تاريخ معاصر ايران مي برد. کتاب نفر پنجم يک رمان با ويژگي هاي خاص است. مرتضي احمر با نفر پنجم، مخاطبان را به سفري در دل تاريخ مي برد. تاريخ معاصر ايراني که پر از لحظات خاص و نفسگير است.
تاريخ معاصر ايران که با حوادثي مانند کودتاي ?? مرداد، ?? خرداد ?? و... گره خورده است. مرتضي احمر در کتاب نفر پنجم، شخصيت هاي خيالي بسياري را آفريده است و رمان راويان بسياري دارد.
راوياني که هرکدام بخشي از واقعه را از عينک نگاه خاص خود مي بينند و بيان مي کنند. کتاب نفر پنجم با خاطره اي از بي بي آغاز مي شود؛ خاطره ي شبي که به سمت خانه برمي گشته و ناگهان مرد قزاقي سر مي رسد و مي خواهد به زور چادر را از سر او بکشد. ماجرايي که شنيدنش تغييرات زيادي در زندگي و نگاه شهروز ايجاد مي کند.
گزيده کتاب نفر پنجم
_ آره شهروز جان! يه آشنا که ... من در حقش بد کردم. اين همون خوابيه که سال هاست منو ول نمي کنه. از همون موقع که اون مرد قزاق تونست چادر از سرم بکشه، ترسي تو جونم افتاد که ديگه بيرون نميره و اذيتم مي کنه. از اون موقع هم از تاريکي مي ترسم و هم از بارون و رعد و برق. مخصوصا اگه شب باشه.
مادرم تا موقعي که زنده بود خيلي سعي کرد اين ترس از بين بره. هميشه مي گفت: «سلطان! اون قزاق نامرد و اربابش رضاخان هر دو مُردند. ديگه نبايد بترسي.» دست خودم نيست. تا چشمامو مي بندم اون ترس مياد سراغم. گلوم خشک شده بود.
خواستم بلند شم از کوزه گوشه اتاق آب بخورم. شهروز پيش دستي کرد و يه ليوان آب دستم داد. وقتي داشتم آب مي خوردم پرسيد:
- بي بي! اون آشنا کي بود نجاتت داد؟
- اون قزاق کي بود؟
با سؤال شهروز بدنم داغ شد و لرزي توي بدنم افتاد. بايد به شهروز مي گفتم. ولي جرأتشو نداشتم ... قلبم تير کشيد و چشمام سياهي رفت.
با قطره هاي آبي که به صورتم خورد به خودم اومدم. دستپاچه گفتم:
- چي شده؟!
- هيچي بي بي! حالتون بد شد. الان بهترين؟
- يهو چشمام سياهي رفت.
- بي بي! نميگي آشنايي که بهش مديوني کيه؟ اون قزاق کي بود؟
مِن من کردم و خواستم حرفو عوض کنم.
نويسنده | مرتضي احمر |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 148 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.9 |
وزن | 190 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.