و با اينکه سنش کم بود ولي خيلي زود محافظ سردار رشيد اسلام حاج قاسم سليماني شد. با اينکه تازه داماد بود و همسرش انتظار رفتن به خانه بخت را ميکشيد، ترجيح داد به جاي رخت دامادي در کنار حاج قاسم راه آسمان را انتخاب کند. سرانجام وحيد زماني نيا در کنار سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني در فرودگاه بغداد توسط پهپادهاي تروريستهاي آمريکايي دعوت حق را لبيک گفت و با پيکري تکه تکه به استقبال اربابش امام حسين(ع) شتافت.
اين کتاب يکي از مجموعه کتابهاي «محافظان آسماني» است که براي سه تن از محافظان همراه با شهيد حاج قاسم سليماني در فرودگاه بغدادبه نگارش در آمده است. «من محافظ حاج قاسمم» جلد اول از اين مجموعه ميباشد که در قالب داستانکوتاه به نگارش در آمده و به خاطرات شفاهي شهيد از خانواده، دوستان، همکاران و همرزمان پرداخته است.
گزيد? متن:
سال94، در جريان آزادسازي حلب، عازم مناطق عملياتي شد. داعش و عوامل تکفيري از گازهاي شيميايي استفاده کرده بودند و عدهاي از مدافعان حرم به علت اسقرار طولاني، دچار عارضهي شيميايي شده بودند. شنيدم که دو-سه ماه غريبانه به سر بردهاند. ميگفتند اوضاع نيروها اسفناک بوده و لحظات سختي را سپري کردهاند. به دليل شرايط ويژهي منطقه، قادر به تهيهي غذا و آب نبودند و دسترسي به امکانات بهداشتي نداشتهاند. به لطف خدا بعد از مدتي از اين وضعيت نجات پيدا ميکنند. خيلي از رزمندگان شيميايي شده بودند. يک روز ابلاغيه آمد «آنهايي که در آزادسازي حلب و حومه بودهاند، بروند تست بدهند تا از سلامت و يا درصد شيميايي ريه آگاهي پيدا کنند و اگر لازم به درمان است، درمان را آغاز نمايند.» به وحيد گفتم که جريان اين است. گرفت به شوخي و خنده که سمت ما خبري نبود!
نويسنده | هاجر پورواجد |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 96 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 20 * 0.5 |
وزن | 86 |
سال چاپ | 1401 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.