افراد کم‌اطلاع غالباً تصور مي‌کنند که تفکر خلاقانه و تفکر نقادانه با يکديگر تضاد دارند؛ تصور مي‌کنند که اولي مبتني بر نيروهاي غير عقلاني يا ناخودآگاه است و دومي مبتني بر فرايندهاي عقلاني و خودآگاه؛ اولي چيزي است که نمي‌توان آن را هدايت کرد و دومي هدايت‌پذير است. نمي‌توان گفت که اين ديدگاه کاملاً غلط است، اما بهر? بسيار اندکي از حقيقت دارد. ‌ جنب? خلاقان? تفکر داراي سويه‌هايي است که ما قادر به فهم کامل آن نيستيم. همين سخن دربار? صورت‌هاي مختلف جنب? نقادان? تفکر نيز صادق است. با اين حال، راه‌هايي براي آموزش همزمان تفکر نقادانه و تفکر خلاقانه وجود دارد. براي انجام اين کار، بايد بر اين اصطلاحات و کاربرد آنها در موقعيت‌هاي علمي و روزمره تمرکز کنيم، معناي محوري آنها را در نظر داشته باشيم، و سعي کنيم از همپوشاني‌هايشان و تأثير متقابل اين دو بر يکديگر سر در بياوريم. ‌ براي آنکه زندگي پرثمري داشته باشيم، بايد سنجه‌هاي فکري را در ذهن خودمان جا بيندازيم و از آنها براي ارزيابي انديشيدن خودمان استفاده کنيم. همچنين، بايد فرآورده‌هايي را که قرار است ارزيابي شوند ايجاد کنيم و اين کاري است که از طريق کارهاي خلاقانه ذهن انجام مي‌شود. شکي نيست که ذهن انسان معناهاي زيادي مي‌آفريند؛ اما مسئله اين است که آيا معناهاي آفريده شده سودمند، خردمندانه، يا ژرف هستند. نيروي تخيل و نيروي عقل با هم کار مي‌کنند و از هم جدايي‌ناپذيرند. بهترين کارکرد آنها هنگامي است که در کنار هم عمل کنند؛ مثل زمان راه رفتن که دو پاي انسان همزمان و در کنار هم عمل مي‌کنند. ‌ «ماهيت و کارکردهاي تفکر نقادانه و خلاقانه» تلاش مي‌کند تا کليشه‌هاي رايجي را بشکند که در رسانه‌ها از افراد خلاق و نقاد تصوير مي‌شود. تصويري که در آن شخصي متفکر معمولاً دانشمندي است خل وضع که در عالمي ديگر سير مي‌کند و شخصيتي خودجوش و هيجاني دارد و شخصي نقاد که فردي شکاک و منفي‌نگر و انعطاف‌ناپذير است. اين کتاب به بررسي رابط? ميان وجه خلاقانه و نقادان? تفکر مي‌پردازند و نشان مي‌دهند که ذهن‌هاي بزرگ در نتيج? به‌کاگيري همزمان تفکر نقادانه و خلاقانه پديد آمده‌اند. ‌