قصه‏‌اى كه قهرمانش از آن دست كسانى است كه بايد مورد توجه قرار گيرد: ايجاد فرصت در محيطى دشوار و تنش‏‌آلود، براى رسيدن به موفقيت ــ آن هم نه موفقيت مالى، بلكه يك تعالى و رشد انسانى و قابل تمجيد و ستايش. در شرايطى كه امكانِ رشد وجود ندارد و هركس از راه نرسيده با رفتار و قضاوت‏‌هاى نادرست، مانعِ بارورى افراد كوچك‏تر مى‏‌گردد، گذر كردن و رشد بالنده بسيار سخت است و تا حدودى ناممكن... و آن كه به سلامت گذر كرده را بايد تشويق و تمجيد كرد. خلاصه كتاب: تارا دختري 23 ساله با پدري معتاد که بخاطر اتفاقات زندگيش مجبور ميشه به باغ مادربزرگ مادريش فرار کنه و پناه بياره تارا که فکر ميکنه شايد بتونه از اين به بعد در آرامش زندگي کنه پس مدتي تازه متوجه مشکلات پيش روش ميشه و براي اونها با سرسختي راه حل پيدا ميکنه در اين بين آرش نقش رابين هود را بازي ميکنه و ...