معرفي كتاب دقيقا نيمه شب نوشته حسينعلي جعفري « مي خواهم خودکشي کنم. کمک مي کني؟»
صادق پيامک ناشناس را چند بار مي خواند و فکري مي شود که چه کسي اين وقت شب دارد سر به سرش مي گذارد. ساعت گوشي اش که نوکياي دوصفر يازده با سيمکارت کد دو است، 00:00 را نشان مي دهد.
تماس رأس ساعت صفر.
ناشناس تماس گرفت و بعد از شنيدن صداي او قطع کرد و بعد اين پيامک را فرستاد.
کي مي تونه باشه؟
آخرين فيش را مي خواند:« ريچارد کاتم کارشناس ارشد مسائل ايران در سازمان سيا: هر مقاله اي که مي نوشتم به سرعت در مطبوعات روز بعد ايران چاپ مي شد.»
بيچاره دکتر مصدق!
فيش ها را دسته مي کند و از پشت ميز که... مورموش مي شود. پايش را پس مي کشد که مي خورد به پايه صندلي. خم مي شود و زير ميز را مي جورد. سوسک کوچکي گوشه پايه ميز کامپيوتر کز کرده است. تهديدش مي کند:« به به! چشمم روشن! کارتون به جايي رسيده که مي آيين توي اتاق خواب من؟ همين جا باش تا خدمتت برسم.»
مي رود آشپزخانه. بوي گند مي زند زير دماغش. زود جارو و خاک انداز را بر مي دارد و بر مي گردد. سوسک سر جايش نيست. کجا رفته؟ زير تخت خواب را نگاه مي کند. به هم ريخته و قاراشميش است.
نويسنده | حسينعلي جعفري |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 508 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 3 |
وزن | 470 |
سال چاپ | 1396 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.