کتاب برايم حافظ بگير کتاب برايم حافظ بگير نوشته زينب سوداچي از مجموعه مدافعان حرم انتشارات شهيد کاظمي به زندگي شهيد مدافع حرم، حاج شعبان نصيري مي پردازد. درباره کتاب برايم حافظ بگير شهيد حاج شعبان نصيري زاده اول فروردين ???? از بنيانگذاران سازمان بدر و از اعضا و بنيانگذاران سپاه کرج بود. او از سال ???? در جنگ ايران و عراق شرکت داشت و بعد از جنگ در سال ???? در حال عمليات مستشاري در موصل به شهادت رسيد. پيکر وي در قطعه ?? بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. جملاتي از کتاب برايم حافظ بگير حاج شعبان تعريف مي کرد که: يک روز در عراق با ابومهدي مهندس نشسته بوديم که حاج قاسم سليماني آمد به خط. آن زمان داشتيم روستاهاي اطراف موصل را مي گرفتيم؛ يعني آخرين مکان هاي تحت اِشغال داعش. من به حاج قاسم گفتم: «فردا بالاخره موصل هم آزاد مي شه، ولي راهکار ما براي مردم چيه؟» حاج قاسم گفت: «موتور رو بردار بريم.» من جلو نشستم، حاج قاسم هم تَرک موتور. به بقيه گفت: «ما مي ريم منطقه رو مي بينيم و برمي گرديم.» راه افتاديم. من شروع کردم به صحبت. حرفم به درازا کشيد. حاج قاسم هم که مي ديد هنوز صحبت هايم تمام نشده، مي گفت: «بريم اين جا رو هم ببينيم، بريم اون جا رو هم ببينيم.» اطرافمان هم مدام خمپاره مي خورد و منفجر مي شد. از رفتن ما حدود يک ساعت گذشته بود و همه نگران شده بودند؛ چون معمولاً رفت و برگشت براي شناسايي کمتر از يک ربع طول مي کشد. وقتي برگشتيم ديديم همه، به خصوص ابومهدي، نگران و مضطرب، توي مسير ايستاده و منتظر بودند. مي گفتند: «چرا اين قدر طولاني رفتيد؟... چرا تماس نگرفتيد؟... نگفتيد اگر شما رو زنده بگيرن، چه بر سر ما مي آد؟... اگه شهيد مي شديد، کي مي خواست جوابگو باشه؟...» بعدها حاج قاسم در مراسم چهلمين روز شهادت حاج شعبان گفت: «از روزي که ايشان را ديدم، در جبهه هاي تکريت، احساس کردم که به زودي شهيد خواهد شد. نور شهادت در وجود او؛ تعبد و معنويت و دين داري و خلوص، و اصرار برگمنامي... اصرار بر گمنامي و عمل در گمنامي... بي نظير بود شهيد نصيري. خداوند اين شخصيت را در همه? قلب هاي جوانان ما جا دهد.»