كتاب با تو باران مي شوم
زندگينامه سردار شهيد "ابوالفضل محمدي" فرمانده گروهان شهيد بهشتي از گردان مالک اشتر است که يکم بهمن 1339 در شهر ري به دنيا آمده و هجدهم اسفند 1362 در جزيره مجنون و در عمليات خيبر به شهادت مي رسد.
پيکر وي پس از 13 سال و 3 ماه و 28 روز در حالي به وطن بازگشت که گزارشي از پزشکي قانوني تأييد مي کرد "6 نفر با هم رفته اند شناسايي. کمين خورده اند و افتاده اند دست عراقي ها. آثار ضرب و شتم بر پيکرها باقي است"
ابوالفضل محمدي شب عمليات بعد از شنيدن خبر شهادت فرمانده اش شهيد (محمدرضا کارور) با چند نفر از نيروهايش براي بازگرداندن پيکر فرمانده مي روند و اسير مي شوند.
اين در حالي است که چند روزي بيشتر از ازدواج ابوالفضل با زهرا نمي گذرد و زهرا سال ها در انتظار بازگشت پيکر ابوالفضل سر مي کند.
نام کتاب از اتفاقي در زندگي کوتاه ابوالفضل و زهرا انتخاب شده است. زهرا، به شدت از باران و زير باران خيس شدن، اجتناب مي کند اما همان چند روزي که با ابوالفضل زير باران راه مي رود، بر خلاف هميشه، از باران لذت مي برد.
"با تو باران مي شوم" با فصل انتظار شروع مي شود. انتظاري که از وصالي چند روزه حکايت ها دارد.
آنچه مخاطب را در ابتداي کار، مات و مبهوت اين قصه مي کند، آغازي است که پايانش خيلي زود رقم خورده است. به مدت 17 روز و پاي آن 17 روز، سال ها چشم انتظاري و بعد از پايان چشم انتظاري، زندگي به ياد صاحب انتظار.
زهرا يوسفيان و ابوالفضل محمدي هر دو در شهر ري به دنيا آمده و بزرگ شده اند، هر کدام با ويژگي هاي خودشان. ابوالفضل جواني خوش صورت است؛ ورزشکار، خطاط، خيلي مهربان و دلسوز و با احترام و صميمي خصوصاً با مادرش. دست و دل باز در خرج کردن، مسئوليت پذير و موقع شناس و پر از احساس و اخلاص.
فرمانده است اما آنقدر مخلص که خانواده اش هم نمي دانند پسرشان در جبهه چه مسئوليتي دارد و فرمانده است.
اما زهرا دختري لج باز که حرف، حرف خودش است و درست همين دختر با اين خصوصيت بارز وقتي به روز خواستگاري مي رسد، انگار تمام اين خصيصه را پشت در گذاشته و با ابوالفضل رو به رو مي شود بدون اينکه بداند، فاصله آشنايي و نامزدي و عقد و ازدواج و بعد از آن بيش از يک ماه به طول نخواهد انجاميد. با يک تفکر عميق که در بحبوحه انقلاب صاحب آن شده است، تنها، مردي را به همسري مي پذيرد که "کوله اش روي دوشش باشد" کنايه از اين که انقلابي باشد و حاضر در جبهه، نه مدعي انقلابي گري. ابوالفضل، تصميم به ازدواج گرفته تا از آخرين مانع دل بستن به دنيا عبور کند و به وصال حقيقي دست يابد و اين را در طول دو هفته دوران عقد به زهرا مي گويد.
درباره کتاب باتو باران مي شوم
کتاب، دعاي مستجاب شده زهرا است. چند روز پيش از گرفتن اولين مصاحبه ها و حتي با خبر بودن از موضوع ازدواج ابوالفضل محمدي، زهرا در پي يک دلتنگي دائمي، به ابوالفضل مي گويد: يه کاري کن قصه مون نوشته بشه و وقتي به ديدار خواهر ابوالفضل مي رود درست اولين روزي است که از نشر 27 براي گرفتن مصاحبه از خواهر شهيد به منزلشان رفته اند که همان جا با خبر مي شوند سردار ابوالفضل محمدي ازدواج کرده و اين زندگي عمري کوتاه به اندازه 17 روز داشته است.
کتاب داراي هفت فصل است. فصل اول با زمان حال آغاز مي شود. از انتظار و دلتنگي زهرا و استجابت دعايي براي نوشته شدن قصه زندگي کوتاه اما بلندش با ابوالفضل و بعد از آن با يکي بود و يکي نبودي که حس مي کني راوي داستان هم زهرا است و هم نويسنده که با لحظه هاي اول روزشمار زندگي شروع مي کند، اول از کودکي زهرا و پس از آن نوجواني اش. در خانواده اي سنتي به دنيا آمده است، درس خواندن براي پدرش که او را آقا صدا مي کنند، مهم است آن هم براي اين که بچه ها وقتي بزرگ شدند، دستشان توي جيب خودشان باشد حتي دخترها. لج بازي زهرا در فصل کودکي، نمود بسياري دارد تا جايي که معروف است (اين زهرا اگر مار زير پايش باشد و بگويي مار، شانه اش را بالا مي اندازد)
فصل دوم به کودکي و نوجواني و پس از آن به سربازي ابوالفضل مي پردازد. فصل سوم به اولين ديدار و خواستگاري و ازدواج و فصل هاي بعدي هر کدام روايتي دارند تا فصل پيش از آخر که به عمليات خيبر پرداخته و در اين زمينه نويسنده از کتاب شراره هاي خورشيد بهره مند شده است.
زندگي کوتاه اما عاشقانه ابوالفضل و زهرا از خصوصيات کم نظير اين کتاب است و نيز شاخصه هاي اخلاقي زهرا که جذابيت خاصي به داستان مي بخشد. نقل عين نامه هاي زهرا و ابوالفضل، ويژگي ديگر قصه است. ابوالفضل نامه عمومي به خانواده مي فرستد اما نامه زهرا بر سر برگش نوشته (اين نامه را زهرا فقط بخواند) و تمام عشق و دلتنگي اش را در قالب جملات نثار همسرش مي کند.
اين کتاب توسط شيرين زارع پور به قلم تحرير درآمده و
نويسنده | شيرين زارع پور |
مترجم | ابوالفضل محمدي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 0 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21 * 1 |
وزن | 230 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.