اسرائيلي که من ديدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه
نوشته عاطف حزين است که با ترجمه وحيد خضاب منتشر شده است. اين کتاب خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال ???? به شهرهاي صهيونيست نشين و مسلمان نشين فلسطين اشغالي است.
درباره کتاب اسرائيلي که من ديدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه
رژيم صهيونيستي بدون ترديد بزرگ ترين دشمن حال حاضر ما در صحنه منطقه اي (و به يک معنا، در صحنه جهاني) به شمار مي رود، دشمني اي که تمامي ابعاد و عرصه ها را در برگرفته است. اين دشمني نه تنها يک دشمني ديني و سياسي، بلکه حتي يک دشمني ملي است و اين بايد قاعدتا براي کساني که به بعد ملي گرايانه توجه دارند نيز حائز اهميت باشد. راه هاي مختلفي براي شناخت اين دشمن وجود دارد که به جاي خود در حال انجام است، اما شايد يکي از بهترين راه ها، بررسي چيزهايي باشد که خود صهيونيست ها درباره خود گفته و نوشته اند يا کساني با حضور در بين آن ها يا مناطق تحت سيطره شان، نوشته اند. طبعا مورد دوم، بيشتر شکل سفرنامه يا خاطرات خواهد داشت.
و بديهي است، علاوه بر تامين هدفي که گفتيم، خالي از جذابيت هم نخواهد بود. اين کتاب روايت جذاب و تکان دهنده اي با خود دارد که براي خواننده بسيار جذاب است.
بخشي از کتاب اسرائيلي که من ديدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه
انگار طارق بن زياد دوباره از گور برخاسته و (هنگام ورود به ساحل آندلس) همه? کشتي ها را آتش زده و خطاب به سربازان لشگرش مي گويد: دشمن پيش روي شماست و دريا پشت سرتان، راه گريزي هست؟
روزي خواهد آمد که من آن صبح ماه مارس ???? را فراموش کرده باشم؟ محال است.
هيچ وقت عادت نداشتم که دوشنبه ها، زود به محل کارم در نشريه «اخبار اليوم» بروم. هميشه دوشنبه ها به خودم دو ساعت خواب اضافه جايزه مي دادم و بعد، ساعت ?? قبل از ظهر به دفتر نشريه مي رفتم.
براي اينکه بيشتر، از جايزه ام –همان خواب اضافي- لذت ببرم، هرچه تلفن کنار تختم زنگ زد، گوشي را برنداشتم. خصوصا که در تماس هاي اين وقت صبح معمولا چيز فايده داري پيدا نمي شود.
ولي وقتي آن روز تلفن همينطور زنگ زد و زنگ زد، و کسي که آن طرف خط بود، هيچ از کارش خسته نشد، تصميم گرفتم تا صبحم را با دادن چند بد و بيراه شروع کنم، شايد رفيقمان که آن طرف خط بود از سنگ انداختن بين من و جايزه? دوشنبه هايم دست بردارد.پشت خط، «محمد عمر» بود، همکارم، تازه کلي هم سرزنشم کرد که چرا دير جواب داده ام.
آخرش هم گفت استاد «محمد طنطاوي»، سردبير نشريه، مي خواهد درباره? موضوع مهمي با من حرف بزند. وقتي خط را به سردبير وصل کردند، همانطور که هميشه در برخورد با من عادت داشت، بيش از چند کلمه صحبت نکرد: «پاسپورتت آماده است؟ خب، پس همين الان بيا دفتر چون بايد يه سفر بري اسرائيل. خداحافظ!»حتما دارم خواب مي بينم! اي واي از دست اين خواب هايي که آدم اول صبحي مي بيند.
اي لعنت به اين خوابي که الان ديدم. من که دوست دارم بروم ژاپن يا هند. البته اگر خواب مرا برداشت و برد آفريقاي جنوبي هم بدم نمي آيد. شايد کيفم وقتي کاملا کوک شود که خواب، مرا ببرد به ريودوژانيرو يا سائوپائولو.
نويسنده | عاطف حزين |
مترجم | وحيد خضاب |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 192 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.3 * 21 * 1 |
وزن | 236 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.