- جزییاتزنگ که خورد، بچه ها کفش هايشان را توي کلاس درآوردند و هجوم بردند به سمت راهرو. بوي کفش ها نصفش توي کلاس ماند و نصفش پيچيد توي راهرو. هرکس پايش به راهرو مي رسيد، اول به دستگاه آپارات نگاهي مي انداخت. بعد که پرده کوبيده شده به ته راهرو را مي ديد، بي اختيار، مثل پشه اي که سمت نور برود، مي دويد سمت پ...
- مشخصات
- 0
زنگ که خورد، بچه ها کفش هايشان را توي کلاس درآوردند و هجوم بردند به سمت راهرو. بوي کفش ها نصفش توي کلاس ماند و نصفش پيچيد توي راهرو. هرکس پايش به راهرو مي رسيد، اول به دستگاه آپارات نگاهي مي انداخت. بعد که پرده کوبيده شده به ته راهرو را مي ديد، بي اختيار، مثل پشه اي که سمت نور برود، مي دويد سمت پرده. هرچه نزديک تر به پرده، بهتر. قد و اندازه در آن هياهو گم شده بود.
هرکس هرجايي را خالي مي ديد خودش را مي انداخت زمين. ديگر کسي براي کسي جا نمي گرفت. فقط مهربان، مبصر کلاس سوم، براي برادرش، مبصر کلاس اول، جا گرفته بود که گله بان همان جا نشست.
نويسنده | مهدي باتقوا |
تعداد صفحات | 196 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 12.5 * 19 * 1.5 |
وزن | 162 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.