معرفي کتاب آشپزي براي پيکاسو
کتاب آشپزي براي پيکاسو نوشتهي کاميل اوبري داستاني شگفتانگيز را به تصوير مي کشد. اين کتاب روايتي جذاب و لذتبخش دارد که به مسائلي مانند اعتماد، هنر پول ميپردازد و به انتخابهاي افراد براي يافتن عشق و موفقيت ميپردازد.
رمان جذاب آشپزي براي پيکاسو (Cooking for Picasso) تلفيقي از هنر، عشق، نقاشي، آشپزي و ماجراهاي اسرارآميز در زندگي يک هنرمند محسوب ميشود که در سطور نخستين کتاب شما را مجذوب خود ميکند.
کاميل اوبري (Camille Aubray) در اين کتاب از غذاهاي مختلفي صحبت ميکند؛ بنابراين مراقب باشيد و با شکم خالي به سراغ اين کتاب نياييد. اين کتاب داستان دخترک آشپزي را شرح ميدهد که در ويلايي اجارهاي براي پيکاسو آشپزي ميکند و اتفاقاتي که در همين ايام براش رخ ميدهد، سرنوشتش را براي هميشه تغيير ميدهد. البته اين آشنايي براي پيکاسو نيز مهم است چرا که در شرايط حساسي از نظر شغلي و احساسي به سر ميبرد.
پابلو پيکاسو را بيشتر بشناسيم
پيکاسو در 1881 در کشور اسپانيا متولد شد. وي فرزند نقاشي به نام جوز روييسبلنکو بود. پيکاسو از همان ايام کودکي به نقاشي علاقه پيدا کرد و نزد پدرش اصول اوليهي نقاشي را آموخت.
او در ايام جواني تحصيلات خود را در پاريس به اتمام رساند و ساکن فرانسه شد. پيکاسو يکي از پايهگذاران اصلي سبک کوبيسم محسوب ميشود و عمدهي شهرت او نيز به دليل آثار شگفتانگيزي است که در اين سبک خلق کرده است.
کاميل اوبري را بيشتر بشناسيم
کاميل اوبري برنده بنياد ادوارد آلبي است. وي در کنفرانس ملي نمايشنامهنويسان يوجين اِنيل ، فيناليست شد. اوبري نوشتن را با مربي خود مارگارت اتوود در کارگاه آموزشي کارگاه نوشتن خلاق در کالج هامبر در تورنتو آغاز کرد.
در بخشي از کتاب آشپزي براي پيکاسو ميخوانيم:
آندين در اين صبح آفتابي ماه آوريل، براي انجام کارهايش به بيرون از کافه گريخته بود، چون فضاي آشپزخان? کافه مثل يک ديگ جوشان، داغ شده بود. يک درخت بزرگ کاجِ آلپو به زيبايي بر ايوان حياط کوچکِ پشت کافه، سايه انداخته بود و آندين روي ديوار کوتاه سنگيِ دور درخت نشست. با جديّت گنجينههاي فصل بهار پرووانس را پوست کَند و دستهدسته کرد-هويجهاي کوچک، نخودفرنگيها و کنگرفرنگيها چنان تُرد بودند که ميشد آنها را خام سِرو کرد، بر رويشان برشهاي خيلي نازک ليموترش بود؛ آنچنان معطر که ميشد با پوست خوردشان.
او سريع کار ميکرد و کمي عرق کرده بود و تغيير ناگهاني جهت باد که بهطور چشمگيري در ميان شاخههاي درخت کاج پيچيد و بر بدنِ عرقکرد? آندين وزيد، او را کمي حساس کرد چون آندين طوري بزرگ شده بود که به نشانههاي خوشيمني يا بدشگوني طبيعت اعتقاد داشت؛ چاقويش را بر زمين گذاشت، چشمانش را بست و سرش را بلند کرد تا به نسيمي که با رايحهاي فرحبخش از سوي دريا و از مقابل صورتش ميگذشت سلام دهد.
آندين بهندرت چنين لحظ? آرامي را در تنهايي خويش براي فکرکردن به رؤياهايش داشت. بنابراين هنگاميکه حس مبهمي از آيندهاي شورانگيز در جايي کاملاً دور از آنجا در ذهنش شکل ميگرفت، تقلا ميکرد تا آن رؤيا را به چنگ آورَد؛ انگار دستش را دراز ميکرد تا کرم شبتابي را پيش از ناپديدشدنِ نورش بگيرد.
نويسنده | كاميل اوبري |
مترجم | بهارك فرهاد شهابي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 488 |
نوبت چاپ | 4 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 3 |
وزن | 464 |
سال چاپ | 1401 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.