مولف براي معرفي اثر خود در مقدمه کتاب چنين مي گويد:
اندي قرن پيش، به روزگاري نو که عالمِ انسان ديگر شد، هنر هم همچون "آرس" با مبادي و رهيافت متفاوتي تجديد حيات کرد و معنايي نو يافت. بر همين پايه هم تجربه اي متفاوت از زيبايي آغاز شد؛ و هنر نو از همين مايه خِشتِ ديگر زد و عالمي با نسبت هاي تازه بنا نهاد. چنان که لازم? توسعه آگاهي روزگار نو بوده است، هنرِ نو نيز همپاي سياست و دانش و فنّاوري، خوب يا بد، به تدريج شأن عام و ولايت تام يافت و در سوداي جهانشموليِ اين دوران، جغرافياي فرهنگي ملل و نحل را در نورديد، و ديگر صورت هاي تاريخي و بومي هنر را در ذيل و ظلّ خود گرفت، و به اقتضاي زمان و زمينه در کارِ گسست يا استحاله تاريخي آن ها شد.
باز، از چند سده پيشين بدين سو هم که همه شؤونِ ايران، خواه ناخواه، در اين جرگه آمد، از جمله، آثارِ رخنه هنرِ نو هم در بنيانِ هنر ايراني هويدا شد، و به تدريج در گذر زمان، سايه ولايتِ آن بر سر اين مُلک نيز گسترد تا آن که به فرجام در مباني حکمت آميز و حکمت آموزِ هنر ايراني خلل افتاد، و سرانجامِ کار چنان شد که مصاديقِ هنرِ اين مُلک يا به تدريج استحاله شدند، و يا در کار خويش واماندند و، اگر بکلي هم از دست نشدند، از آينده و تاريخِ خويش گسستند و به فروغِ تک ستارگاني اينجا و آنجا دلخوش داشتند.
شرح اين داستان درازست ولي نکته اصلي آن في الجمله روشنست، و مي طلبد که براي درک هنر معاصر ايران و پرداختن فلسفه اي براي آن در اين گسست و استحاله نظر شود. پيداست که بي بررسي و الفتات تفصيلي به اين گسست واستحاله هر سخني در هنر معاصر ايراني از ديدِ فلسفي ناتمام است؛ انجامِ اين مهم هم با دو کارِ مهم تمهيد مي شود: نخست، بايد تاريخ هنر گذشته ايران را، جدا از آنچه معمولِ مستشرقانست، وا کاويد و مباني انديشه نهفته در آن را بازساخت و فرانهاد؛ ديگر، بايد تاريخ و وجوه و کيفيت ورود، و نحوه نفوذ هنر جديد را به فرهنگ ايراني وارسيد و مباني انديش? نهفته درآن را بر نهاد تا سبب اين گسست و استحاله به تحليل فلسفي و در بستري تاريخي بر آفتاب شود. پيداست که انجامِ اين دوکار نه چنان آسانست که در بادي امر مي نمايد؛ و قطعا هم از عهد? يک تن بيرون و از کرده يک نامه افزون است.
با اين همه، نامه حاضر به نوبه ناچيزِ خود کوشيده تا گامي بر درِ کارِ نخست پيش نهد، اما بي داعيه انجامِ آن. اين نامه، چنان که از نامش پيداست، پيش درآمدِ اين کارست. غرض هم همين است: تمهيد مبادي عامّ انديشه هنر ايراني (بخش نخست)، و فرا نهادن تحليلي توصيفي از فرآيند زايش و بالش آن تا آستان? تاريخي اولين نشانه هاي ورود هنر به معني جديد کلمه به فرهنگ ايراني در دوران صفوي (بخش دوم). در بخش نخست مفهوم هنر و زيبايي شناسيِ ايراني با توجه به ريشه تاريخي و فکري فرهنگ ايراني تحليل مي شود، و در بخش دوم اطلاق اين مفهوم در ادوار و مصاديق هنر بزرگ ايراني، يعني هنري که به قوم ايراني هويت و تعين تاريخي داده است، به شرح وتوصيف مي آيد.
بُن پايه مطالب اين نامه نخست در ماي? درسي به نامِ فلسفه هنر پي افتاد که قريب يک دهه پيش از اين به سال 1378-1379 براي دانشجويانِ فلسفه دانشگاه تهران القا شد، و سپس با افزايش و پيرايش بدين شکل نگارش و ويرايش شد.
نويسنده | محمود خاتمي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 392 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | شميز |
قطع | وزيري |
ابعاد | 16.5 * 23.5 * 2 |
وزن | 548 |
سال چاپ | 1393 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.