نماي نزديک:«پروانه‌اي که سوخت»، چهارمين کتاب از مجموعه کتاب‌هاي قهرمانان انقلاب است که نويسنده در قالب داستان به زندگي و مبارزات شهيد سيدمجتبي نواب صفوي مي‌پردازد. او در فصول هفت‌گانه کتاب، بلافاصله از تولد، طفوليت و تحصيلات اوليه سيدمجتبي عبور مي‌کند و دوست دارد به سرعت مخاطبش را به بخش‌هاي مهيج زندگي اين قهرمان بزرگ و نامدار مردم ايران برساند. نويسنده با وجود فصل‌بندي کتاب، هر قصه را در چند پاراگراف تعريف مي‌کند و با ايجاز از آنها مي‌گذرد تا خواننده، عصاره‌اي از مراحل گوناگون زندگي سيدمجتبي نواب صفوي را با تمام جلوه‌هاي مبارزاتي وي درک کند. در «پروانه‌اي که سوخت» خيال‌پردازي جايي ندارد و شخصيت‌ها، همان‌هايي هستند که در تاريخ معاصر ايران نقش‌آفريني کرده‌اند؛ چرا که قصه‌هاي زندگي شخصيت اصلي کتاب به قدر کافي، جذاب هست که نويسنده در انديشه خلق يک قصه موازي يا مکمل براي اثرش نيفتد. دانستن اينکه نواب صفوي در کودکي، زماني که رضاشاه ملعون به دبستانشان آمده و او به جاي استقبال از پهلوي، دسته‌گل را به سمت شاه پرت کرده، براي جويندگان تاريخ، حتماً جذابيت دارد. پس از آن است که نواب در جواني با تشکيل جمعيت فداييان اسلام و ترور نويسنده مرتدي به نام احمد کسروي، به يک قهرمان ملي براي مسلمانان عدالتخواه تبديل مي‌شود و ....