کتاب وقتي آهو خانم به تله افتاد مجموعه پنج جلدي «با ادب چون. . . » به قلم زهرا زواريان براي گروه سني «ج» نوشته شده است. اين مجموعه دربردارنده داستان حيواناتي است که ادب خود را به ائمه (ع) نشان دادند. گزيده اي از کتاب وقتي آهو خانم به تله افتاد: آهو خانم از ترس وارد باغجه شد. پاهايش را زير ميله ي آهني فرو برد. فهميد که مرد قد بلند. صياد است که سراغ صيدش آمد ُبا ترس و لرز لاي علف ها پنهان شد. مي دانست که خيلي زود به دست صياد مي افتد و معلوم نيست چه بلايي برسرش بيايد! نوميد و خسته ُ سرش را گذاشت روي علف ها و گريه کرد. دلش براي بچه هايش تنگ شده بود. کاش مي توانست برنگردد و براي هميشه پيش بچه هايش بماند اما کار از کار گذشته بود. او به مرد مهربان قول داده بود. نوميد روي علف ها مي لرزيد که ناگهان صدايي شنيد. صداي قدم هاي مرد قد بلند بود مردي که آهو خانم مي دانست که صياد است. گوش هايش را تيز کرد و با تعجب صداي آرام مرد را شنيد که با احترام سخن مي گويد. آهو خانم گوش هايش را تيز کرد و سرش را از لاي علف ها بيرون آورد. ديد که صياد جلو مرد زيبا و نوراني خم شده و مي گويد: امر امر شماست يا علي بن موسي الرضا!