معرفي کتاب همپاي صاعقه
کتاب همپاي صاعقه نوشته حسين بهزاد و گل علي بابايي، کارنامهاي تاريخي و مستند از شکلگيري لشکر 27 محمد رسول الله (ص) است که روايتي از يک مقطع زماني شش ماهه از جنگ تحميلي، يعني از ابتداي دي ماه 1360 تا اواخر تير ماه گرم سال 1361 را بازگو ميکند.
موضوع اصلي اين کتاب شرح مستند مراحل آغازين تاسيس تيپ نظامي محمد رسول الله است و نقش اين تيپ را در دو عمليات بزرگ فتحالمبين، بيتالمقدس و لبنان بيان ميکند، همچنين اين اثر، برگزيده ششمين جشنواره انتخاب بهترين کتاب دفاع مقدس در رشته پژوهش است.
مقام معظم رهبري در قسمتي از تقريظشان بر اين کتاب نوشتهاند: اين يک کتاب منبع بسيار غني و ارزشمند است که از آن ميتوان دهها کتاب و فيلمنامه و زندگينامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر اين کتاب، همان ظرافتهاي حيرتانگيزي است که از مجموع آن، تابلوي پر شکوه و با عظمت عملياتي چون فتحالمبين و بيتالمقدس پديد آمده و برترينهاي هنر جهاد و ايثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعهي نمايشگاه بينظير هنرهاي انقلاب اسلامي، نشان ميدهد. اين مردان بزرگي که نام آنها بسي آسان بر زبان و دل غافل ما ميگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هيجائند که سيد شهيدان سلام الله عليه آنها را با عظمت و سوز و مهره مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگين بود. سلام خدا و بندگان برگزيده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد.
در بخشي از کتاب همپاي صاعقه (Along With The Thunderbolt) ميخوانيد:
حسن باقري - فرمانده قرارگاه عملياتي نصر - در خصوص اقدام نيروهاي تيپ 27 در اين مرحله از عمليات ميگويد:
... نيروهاي ما، با استعداد خيلي زيادي توانستند واحدهاي خودي را از رودخانهي کارون عبور بدهند و همزمان با تاريکي هوا، بلافاصله حرکتشان را شروع کنند. اين پيادهروي به مسافت بيش از سي کيلومتر در غرب کارون که طي مرحلهي اول عمليات انجام گرفت، از جمله معجزات و امدادهاي غيبي اين مرحله از حمله بود. انسان اگر در روز بخواهد در اين دشت صاف و فاقد عارضه فاصلهي ده کيلومتر را بدون داشتن نقطه و نشاني معين برود، راه را گم ميکند. روزها که ما در اين حد فاصل تردد ميکنيم، برادراني هستند که با وجود اشراف بر نقشه گم ميشوند؛ ولي خداوند لطف کرد که برادران رزمنده ما توانستند آن شب در دل تاريکي با شناساييهاي دقيقي که قبلا انجام داده بودند، حتي از جادهي آسفالت اهواز - خرمشهر هم رد بشوند و در آن جا با لشکر عراق که نيروي احتياط بود، درگير شده، بيش از پنجاه درصد واحدهاي آن را منهدم کنند. اين از نظر نظامي خيلي حايز اهميت است و شايد مستشاران نظامي خارجي هم نتوانند توان و جرأت طرحريزي چنين عملياتي را تحليل کنند.
باقري در خصوص واکنش دشمن در قبال تصرف جادهي اهواز - خرمشهر توسط نيروهاي ايراني ميگويد:
... از آن جا که عراق فکر نميکرد ما بتوانيم هر دو مرحلهي عبور از کارون و رسيدن به جاده را در يک شب انجام بدهيم، نتوانست به سرعت از خودش عکسالعمل نشان بدهد. در اين مرحله از عمليات، رزمندگان ما، بيشتر وقتشان را به تثبيت جادهي آسفالت اهواز - خرمشهر معطوف کرده بودند؛ هر چند که قسمتهايي از خط ما بر روي اين جاده خالي مانده بود و زمان ميخواست که ما بتوانيم اين نقاط خالي را با يک سري عمليات محدود ترميم کنيم؛ خصوصا که عراق فشار زيادي به نيروهايش وارد ميآورد، براي اين که جاده را از ما پس بگيرد.
اهميت اين جاده براي عراق به قدري زياد بود که در طول چند ماهي که اين جاده در اشغال آنها قرار داشت، در کنار جاده خاکريزي درست کرده بودند که دو متر از سطح جاده بالاتر بود و دشمن سنگرهايي را بر روي اين جاده احداث کرد که مانند دژهاي اطراف پادگانهاي نظامي بود و تعداد زيادي سنگر تانک بر روي اين دژ به چشم ميخورد.
عراق با توجه به اين که در غرب کارون نيروهاي کمي در اختيار داشت، ضد حملههاي زيادي انجام ميداد براي اينکه به هر قيمت ممکن، بتواند دوباره اين جاده را به دست بگيرد؛ زيرا هر کس که اين جاده را تصرف ميکرد، طرف مقابل به علت کفي بودن زمين و فقدان کوچکترين مانع طبيعي و مصنوعي در منطقه، مجبور بود که چندين کيلومتر از اين جاده دور بشود تا از تيررس واحدهاي مستقر بر روي جاده در امان باشد. بعد از اين که ما توانستيم جاده را تثبيت کنيم، عراق تا مسافت زيادي ناچار شد از جاده عقب بکشد و فاصله بگيرد.
نويسنده | گل على بابايى/حسين بهزاد |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 912 |
نوبت چاپ | 21 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | وزيري |
ابعاد | 18 * 24 * 4.5 |
وزن | 1382 |
سال چاپ | 1400 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.