فرهاد حسنزاده داستان «نمکي و مار عينکي» را بر اساس يک افسانه خودساخته خلق کرده است. اين رمان که براي نوجوانان نگاشته شده داستان پسرکي به نام نمکي است که در کشور خيالي آفتاب و مهتاب، همراه با پهلوان تيمور نمايش مارگيري ميدهد. دزدها ياقوتهاي پادشاه را ميدزدند و پهلوان تيمور هم مثل خيلي از مردم شهر، براي گرفتن دزدها و گرفتن پاداش از شهر خارج ميشود. نمکي به ده خود برميگردد. در راه پيرمردي زخمي را که دزدان او را زدهاند، را پيدا ميکند و پس از کمک به پيرمرد، وسايلي مثل چکش و اره از او ميگيرد و همراه مار عينکي خود به راه ميافتد و به کاروانسرايي ميرسد. در کاروانسرا يکي از دزدها را از روي نشانهايي که پيرمرد داده است، ميشناسد و با کمک صاحب کاروان سرا او را دستگير ميکند و نشاني بقيه دزدان را ميگيرد. ادبياتي مبتني بر تخيل و خيالورزي سيّال و کاربرد قصه در قصه، ساختاري است که نويسنده در اين اثر استفاده کرده و به نحو زيبايي در داستان نشسته است. فرهاد حسنزاده در نگارش اين قصه گاه از طنز مليحي نيز استفاده کرده و کتاب درست مانند ديگر آثار او، داراي نگاه اجتماعي و انتقادي به مسايل روز است و همينها داستان را براي نوجوانان آموزندهتر کرده است.
نويسنده | فرهاد حسن زاده |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 220 |
نوبت چاپ | 4 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 19 * 1.3 |
وزن | 168 |
سال چاپ | 1397 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.