گلستان سعدي، هشتمين اثر از مجموعه خواندني «قصههاي شيرين ايراني» است؛ منتها وقتي يکي دو داستان اين کتاب را با نوپردازي فرهاد حسنزاده ميخوانيم، خيال برمان ميدارد که نکند اين قصهها را خود خود حسنزاده نوشته باشد و اسمش را گذاشته باشد گلستان سعدي! نويسنده در اين کتاب، با انتخاب روايتي بسيار نو، طرح و فضايي تازه از داستانها و حکايتهاي گلستان ارائه ميدهد؛ گويي که تمام قصههاي تمثيلي گلستان همين امروز واقع شده است.
موقعيتها به قدري نزديک به ذهن هستند که وقتي زن و شوهري ميخواهند خانهاي بخرند و با يک همسايه فضول مواجه ميشوند و در نهايت از خريد آن منصرف ميشوند، اگر مرد قصه نگويد که اين خانه با اين همسايهاش 10 درهم فقط ميارزد، آدم خيال ميکند که داستان کاملاً امروزي است و معامله قرار بوده در سالي که در آن زندگي ميکنيم، انجام شود. ورودي هر قصه به قدري شيرين است که انگار مخاطب دارد اين داستان را از زبان يک نقال باتجربه و خوشبيان ميشنود. «هرچه بود، گذشت و ديگر برنگشت» يا «بهتر است من چيزي نگويم و شما داستان را بخوانيد» به شيريني ورودي قصهها کمک کرده است.
بود و بود و بود. چي بود، چي نبود؟ مردي بود که از خسيسي لنگه نداشت. در بساط او پول بود؛ ولي اهل خرج کردن نبود. به خودش و خانواده اش سختي مي داد؛ ولي حاضر نبود از پول هايش براي آن ها خرج کند. يک کاسه ماست مي خريد و به زنش مي گفت: «مواظب باش زود تمام نشود؛ اين ماست براي يک ماه است. وقتي هم تمام شد، توي کاسه اش آب بزن و يک تُنگ دوغ درست کن که بچّه ها بخورند و هي نگويند بابايمان خسيس است و چيزي نمي دهد بخوريم.»...
نويسنده | فرهاد حسن زاده |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 152 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | وزيري |
ابعاد | 16.5 * 21 * 1.2 |
وزن | 208 |
سال چاپ | 1396 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.