کتاب کوچه اقاقيا
داستان از هنگامي آغاز مي شود که ميرزا ابوتراب با ماه منظر دختر جواني ازدواج مي کند در حالي که دخترش دلنواز از اين وصلت راضي نيست چرا که مادرش در هنگام به دنيا آمدن او دچار جنون شده و مدتي است که در زيرزمين خانه به زنجير کشيده شده است.
با آمدن زن جوان خانم جان مادر ميرزا دستور مي دهد که مادر و دختر را به خانه دايي دلنواز ببرند. آن دو قصد فرار از آنجا را داشتند ولي نقشه فرارشان نافرجام مي ماند و پس از آنکه دخترک به خانه بازگردانده مي شود با رفتار نامناسب ماه منظر روبه رو مي شود.
پس از گذشت حوادثي بين ماه منظر و دلنواز و تشديد اختلاف، پدر و مادر «خانم کوچک» (مادر دلنواز) او را به بيمارستان رواني ها منتقل مي کنند زيرا ميرزا در صورتي حاضر به نگهداري با او بود که او شفا يابد. در طي بستري شدن خانم کوچک در بيمارستان حوادثي رخ مي دهد که منجر به بهبود وي گرديده و شفا مي يابد...
نويسنده | راضيه تجار |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 208 |
نوبت چاپ | 8 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 1 |
وزن | 230 |
سال چاپ | 1393 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.