کهکشان نيستي داستاني است براساس زندگي آيتالله سيد علي قاضي طباطبايي؛ وصف شوريدهحالي و شيدايي جرقهاي از قلب خورشيد ولايت. چند نکته حائزاهميت را خوانندگان محترم بايد مدنظر داشته باشند: کهکشان نيستي فاقد استانداردهاي کامل رمان است و نويسنده بهخاطر شخصيت حساس و مهم مرحوم قاضي متعهد بوده که از گزارههاي مستند استفاده کند. نويسنده تمام آنچه چه در کتب، چه از اساتيد و چه سينهبهسينه شنيده شده را در اين کتاب گردآوري کرده و به آن چينش داستاني داده است. پر واضح است که متعهد بودن به تاريخ و ايضاً اراده داشتن بر نوشتن رمان، نسبتا مشکل به نظر ميرسد. از سوي ديگر نميتوان گفت کهکشان نيستي داستان نيست؛ چراکه خط داستاني و المانهاي متعدد رمان در آن به چشم ميخورد. براي آنکه خواننده محترم بهتر متوجه باشد که کدام قسمت از داستان براساس واقعيات و مستندات نوشته شده و کدام بخش خيالپردازيهاي ذهن نويسنده است، که لازمه هر قلم داستاني است، در پايان کتاب، منابع و مآخذِ هرکدام از فصلهاي کتاب بهتفصيل ذکر شده و تکتک قسمتهاي مستند آن فصل، در آنجا ذکر شده است. اين کار در بين نويسندگان رمان عرف نيست؛ اما بهعلت حساسيت و اهميتي که شخصيت مرحوم قاضي دارد، اين پروژه مفصل و طاقتفرسا در اين کتاب به سرانجام رسيده است. البته بايد در نظر داشت بخشهايي که خيالپردازي است خارج از قواعد سلوکي و احوالاتي که بزرگان و اهل معرفت داشتهاند نبوده و مبتنيبر شاکله و قاموس مکتب نجف نوشته شده است. شيوه روايت کتاب چنين است که در هر فصل از اين کتاب داستان را از زبان گويندهاي ميشنويد که شما را با خود به قلب تاريخ ميبرد و البته گاهي داستان از قول داناي کل روايتگري ميشود. درواقع تقريباً داستان حيات مرحوم قاضي از حدود 27سالگي، سالبهسال جلو ميرود و شما همنشين افکار و بيانات بسياري از عرفاي بزرگ تاريخ خواهيد شد. هر چند اين اثر درخور شأن مرحوم قاضي نخواهد بود، اما حقير در وهله اول از خداوند متعال و سپس از وجود مقدس موليالموحدين اميرالمؤمنين علي(ع) سپاسگزارم که توفيق نوشتن چند خطي درباره اين مرد الهي را روزيام فرمود. اين کتاب در سال 1441 قمري در نجف اشرف به رشته تحرير درآمده است و اميدوارم خواننده عزيز را همآغوش با مقام ولايت، نورانيت نجف اشرف و باطن الهيِ اهل معرفت نمايد. توصيه ميکنم براي اين منظور و براي بهرهوري بيشتر از کتاب هر بار که کتاب را دست ميگيريد و ميخواهيد آن را ادامه دهيد سوره حمدي به روح مرحوم قاضي هديه کنيد که او خود متوجه شما خواهد بود. در آخر با قلبي شکسته و دستي خالي از خداوند علياعلي طلب مينمايم که اين چند خط سياهي بر سفيدي را مقبول درگاه خود و مايه خنکاي قلب سلطان ولايت علي(ع) قرار دهد. يا علي! تو همان تجلّيِ ايزدي، که فراز عرشي و لامَکان خبري ز گردش چشم تو، حرکات گردشِ آسمان دهد آن فؤاد و لسان تو، ز فروغ لوح و قلم نشان تو که ردّ شمس کُني عيان، به يکي اشاره ابروان دو مُسخّر آمده مِهر و مَه، هله بر هلالِ تو يا علي محمد هادي اصفهاني
نويسنده | محمد هادي اصفهاني |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 558 |
نوبت چاپ | 67 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21 * 3.5 |
وزن | 524 |
سال چاپ | 1402 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.