کلکسيون پهلوي جلد يازدهم مجموعه روزهاي انقلاب است که با روايتي داستاني به شرح قيام مردم قم در روز 19 دي سال 1356 براي گروه سني نوجوان مي پردازد.ز کتاب : مردي که کت و شلوار پوشيده و کراوات زده بود ، از جمع چندتا پاسبان جدا شد و آمد جلو بانک صادرات نبش چهارراه و ناگهان با لگد به شيشه ي بانک زد. دوپاسبان هم که داخل کاميون نشسته بودند،هر يک سنگي به طرف شيشه ي بانک پرتاب کردند.شيشه ها فرو ريخت .چند تير هوايي پشت سر هم شليک شد .جمعيت به هم ريخت .پاسبان ها و ساواکي ها با چماق و باتوم به طرف ما حمله ور شدند .فرار کرديم به عقب.چند تير ديگر شليک کردند.مردم به داخل کوچه ها سرازير شدند. درود بر خميني... مرگ بر اين سلسله ي پهلوي تک تک و چند نفر چند نفر شعر مي دادند و مي دويدند . من هم همراه بقيه مي دويدم.ميرزايي را گم کردم.توي کوچه اي ، تابلو سر در يک ساختمان را که خرد شده بود ، قبلا ديده بودم ؛ روي آن نوشته شده بود :((حزب رستاخيز )) صداي تيراندازي هر لحظه بيشتر مي شد. کشتند ، کشتند ....