كتاب فصل گل يخ
اين کتاب که هفدهمين کتاب از مجموعه پردامنه «قهرمانان انقلاب» است، با احساسات نوستالژيک راوي آغاز مي شود؛ همان چيزي که شايد مخاطبان هم سال با نويسنده کتاب از بيان اين احساسات به نوعي همذات پنداري برسند و خود را در فضاي دانشگاهي سال هاي شکل گيري نهضت مردم ايران قرار دهند. دختري پس از سال ها از خارج کشور برمي گردد. خانه و محله آن ها دچار تغييرات فراواني شده، اما او به سرعت سراغ درخت خرمالويي مي رود که از کودکي دل بسته اش بوده است.
در نخستين روزهاي بازگشت به وطن، با خواهرزاده اش به تهران گردي مي رود و بر اثر برخورد با نام خيابان شهيد نجات اللهي، ياد استاد استاتيک خودشان در دانشگاه مي افتد. ابتدا تصور مي کند که اين قضيه فقط يک شباهت اسمي است، اما در ادامه متوجه مي شود که چنين نيست و شهيد نجات اللهي، همان استاد جواني است که در دانشگاه پلي تکنيک به آنان ايستادگي آموخته است.
نويسنده در اين اثر دو داستان را باهم پيش مي برد؛ هم داستان زندگي استاد شهيد را و هم ماجراهايي را که راوي در کنار کامران نجات اللهي تجربه کرده و شاخص ترينشان 13 آبان 57 بوده است. فروغي به دليل کم بودن اطلاعات مورد نياز براي اين اثر از مصاحبه با خانواده و دوستان و يادنامه استاد شهيد بيشترين بهره را برده است.
نويسنده | فاطمه فروغي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 75 |
نوبت چاپ | 3 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 20 * 0.5 |
وزن | 78 |
سال چاپ | 1390 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.