نماي نزديک:«شيفته تلويزيون» داستاني است که تاثير قدرت منفي تلويزيون برکودکان و نوجوانان را يادآوري ميکند. اگرچه اين يادآوري بر اساس تفکر حاکم بر رسانههاي غربي شکل ميگيرد، اما دريک نماي کلي ميتواند تلنگري براي استفاده درست از اين رسانه براي کودکان و نوجوانان در همه جاي دنيا باشد. «شيفته تلويزيون» ماجراي پسري به نام لني است که همه واقعيتهاي زندگي را با آگهيهاي بازرگاني وبرنامههاي تلويزيوني ميسنجد و دلش ميخواهد همه چيز در اين واقعيت خشن، مثل آگهيهاي مربوط به خوشبوکنندههاي دهان، زندگي را به سرعت زير و رو کند و تغيير بدهد؛ اگرچه محور داستان براساس اين مفهوم پيش ميرود که مشکلات واقعي زندگي به اين سادگيها حل نميشوند. شکلگيري اين واقعيت در ذهن لني پس از روي دادن يک اتفاق براي او حاصل ميشود؛ در پرسهگرديهاي خيالبافانهاش در يک جزيره، يک مار پاي او را نيش ميزند و چون کسي براي کمک به او وجود ندارد، خودش به شيوه قهرمان يکي از فيلمها به مداواي خودش ميپردازد. از محورهاي فرعي اما درخشان قصه ميتوان به يک پيام بازرگاني مربوط به فروش يک اسباببازي اشاره کرد؛ عروسکي که در اين آگهي «دوست» ناميده ميشود. ارتباط ذهني لني با اين «دوست» پلاستيکي و ديالوگهايش با او در همه جاي قصه بهخصوص در فصل تنهايي او در جزيره و به هنگام درد کشيدن، از زيباترين تمثيلهاي کتاب براي القاي اين مفهوم است که سرنوشت انس داشتن با تلويزيون و کالاهاي تبليغياش چيزي جز تنهايي نيست. اما خيالپردازيهاي لني لحظهاي متوقف نميشود، گاه خودش را برنده يک مسابقه شرط بندي ميبيند و گاه پسري متعلق به ده ميليون سال پيش که مسئولان تلويزيون دربارهاش فيلم آموزشي ساختهاند. اما او بعد از صدمه ديدن و يادآوري يک پيام بازرگاني درباره خوب شدن خراشيدگي روي زانوي يک دختربچه در مدت زماني بسيار کوتاه، به اين واقعيت مهم دست پيدا ميکند که سازندههاي تبليغات تلويزيوني، زندگي را آنطور که او ميشناسد، نميشناسند. اينگونه است که در پايان قصه، با خاموش کردن تلويزيون، به جنگ با اين دنياي دروغين ميرود.
نويسنده | بتسى بايارس |
مترجم | پروين على پور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 168 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | جيبي |
ابعاد | 12 * 17.2 * 1 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1390 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.