گزيده اي از داستان هاي كوتاه چخوف كه همگي به دنبال تفهيم يك هشدار به مخاطب خود هستند: دوستان ما بد زندگي مي كنيم! هشداري واقع گرايانه و اجتماعي كه اشاره به بيهودگي و ابتذال زندگي روزمره انسان ها، روابط خانوادگي، حرفه اي، اجتماعي و سياسي و همچنين مناسبات، سنت ها و مفاهيم كهن الگويي دارد. اين داستان ها كه قابليت نمايشي شدن را دارند، همچون نمايشنامه با توصيف زمان و مكان آغاز مي شوند و سپس شخصيت هايشان ظهور پيدا مي كنند. چخوف كه از مهم ترين داستان كوتاه نويسان تاريخ به شمار مي رود، آثار ادبي برجسته ي بسياري را از خود به جاي گذاشته است.
جانماية داستانهاي كوتاه چخوف و در يك نگاه كلي، درونماية تمامي آثار چخوف (نمايشي و غيرنمايشي)، شايد همين يك جملة كوتاه باشد. آنتون چخوف همچون نيكلاي گوگول به ما هشدار ميدهد: «بله، ميخنديد! اما فراموش نكنيد كه داريد به خودتان ميخنديد، دوستان!» (صحنه پاياني نمايشنامة بازرس نوشتة گوگول). اما هشدار چخوف واقعگراتر و اجتماعيتر است، هشدار او با انگشت نشانهاي مستقيم به سوي بيهودگي، پوچي و ابتذال برآمده از اين دو همراه است. ابتذال زندگي روزمره و مناسبات ميان شخصيتها در آثار چخوف تبديل به جانماية اصلي و محور كنشي داستان نمايشي شده، و اين همه، پنهان در دل بسياري از داستانهايي كه در اين مجموعه آمده و آشكارا در نامههاي بسياري كه به برادران، دوستان نزديك و نويسندگان و خردمندان همعصر خود نگاشته و دست آخر، مستقيم و رودررو با دوستانش با گفتن اين جمله: دوستان، ما بد زندگي ميكنيم!
نويسنده | آنتوان چخوف |
مترجم | داريوش مودبيان |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 512 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 3 |
وزن | 468 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.