کتاب دريا به دريا
حکايت مولانا، آواز ني است که بند بند وجودش از هواي نفس خالي است و هر چه هست هواي اوست و سخن گفتن از زندگي مولانا، سخن گفتن از مقام انساني است که هر چه مي گويد و مي کند، نفخه معشوق است که در او دميده.
محمد ناصري، در کتاب «دريا به دريا»، زندگي مولانا را با استفاده از بي پيرايه ترين زبان ممکن، روايت مي کند. داستاني که با اتفاقي شگفت از کودکي محمد و افسانه پر کشيدنش از پشت بام به آسمان آغاز مي شود و با خاموشي آفتاب و برآمدن غريو فرياد و گريه از خانه کوچک مولانا به هنگام نزع و پرواز حقيقي او به سوي معبود به پايان مي رسد.
ماجراهاي زندگي مولانا در اين اثر از سفرش به همراه پدر به مکه، ديدار با عطار در نيشابور، مرگ پدر تا حضور شمس تبريزي، همه همچون حلقه هاي يک زنجير در پي هم آمده اند. نويسنده حضور شمس را چون زلزله اي توصيف کرده که هستي مولانا را زير و رو کرد در حالي که همه فراز هاي زندگي او تا پيش از آن حداکثر توفاني بوده که شاخ و برگ هايش را لرزانده است.
بخش قابل توجهي از کتاب نيز به رابطه شمس و مولانا و شرح هنرمندانه دلنگراني ها، حسادت ها و تنفرهاي ياران او از دگرگوني احوالاتش اختصاص دارد ...
نويسنده | محمد ناصرى |
مترجم | مولانا |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 72 |
نوبت چاپ | 4 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 0.5 |
وزن | 90 |
سال چاپ | 1394 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.