معرفي کتاب بي بي آواز خوان من
«بيبي آواز خوان من» رماني است نوشتة يک نويسنده آذربايجاني براي کودکان و نوجوانان. در اين کتاب، به جنبههاي اخلاقي، معنوي و حالات و عواطف شخصيتهاي داستان که اهالي روستايي هستند که به دليل فقر مجبور شدهاند از روستا به شهر کوچ کنند پرداخته شده است. اين کتاب، داستان زندگي پسربچهاي است که به هنگام تولد، مادر خود را از دست ميدهد و مادربزرگش (بيبيآواز خوان) سرپرستي او را بر عهده ميگيرد. کودک داستان، در کنار بيبي زندگي شيريني دارد که در همان دوران کودکي مادربزرگ خود را از دست ميدهد. زبان داستان اول شخص مفرد است. نويسنده از واژههاي محاورهاي همچون جوراجور، تنبان و... به کرّات استفاده نموده است. داستان تنها گرد دوران کودکي شخصيت اصلي، ميگردد و حالات، اخلاق و رفتار او را به تصوير ميکشد. در خلال داستان شخصيتهاي ديگري همچون موکوش (پدربزرگ)، خاله مرجان، پدر و آذر (دوست) او نيز وارد داستان ميشوند و با داستان پرورده ميشوند. روال داستان بدينگونه است که خلاصهاي از جريان زندگي شخصيت اصلي به زبان خود او بيان ميشود و پس از آن خاطرات اين دوران به زباني ساده به اجمال به تصوير درميآيد. اما اين نکته نبايد ناگفته بماند که برخي واژههاي ناآشنا با فرهنگ ما نيز (به دليل فارسي نبودن زبان نويسنده) در کتاب ديده ميشود. نويسنده به زيبايي، افکار و عواطف يک کودک [واقعيتهاي اجتماعي زمانه] را به تصوير ميکشد به گونهاي که مخاطب با تمام وجود اين واقعيات و احساسات کودکانه را درک ميکند. همچنين در ميان داستان فضا و موقعيتِدر جريان نيز به خوبي تجسم يافته است.
... آن روز با تمام جزئياتش يادم ماند: يکي از روزهاي گرم تابستان، براي خنک شدن، لاي برگهاي ضخيم درخت فندوق نشسته بوديم که يکدفعه به خالده گفتم: زن من ميشي؟» خالده از درخت پايين آمد، زد زير گريه و به طرف خانهشان دويد. بعد ديدم خاله سونا با جيغ و داد پيش پدرم آمد: «بچة پررو، موش نشده، ميخواهد ته کيسه را سوراخ کند!».
نويسنده | اكرم ايليسى |
مترجم | محمود مهدوى |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 120 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 20 * 0.5 |
وزن | 118 |
سال چاپ | 1388 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.