- جزییاتمعرفي کتاب بازي آن روزها ما بازي را بُرده بوديم؛ امّا محمّد ديگر پسته نمي خورد. خيلي دمغ بود از بازي که برمي گشتيم، بچّه ها خيلي خوش حال بودند. وقتي مي بُرديم، نمي توانستند شادي شان را پنهان کنند. سربه سر هم مي گذاشتند و از سر و کول هم بالا مي رفتند؛ آن قدر که همه ي اهل محل مي فهميدند تيم ما بازي...
- مشخصات
- 0
معرفي کتاب بازي آن روزها
ما بازي را بُرده بوديم؛ امّا محمّد ديگر پسته نمي خورد. خيلي دمغ بود
از بازي که برمي گشتيم، بچّه ها خيلي خوش حال بودند.
وقتي مي بُرديم، نمي توانستند شادي شان را پنهان کنند.
سربه سر هم مي گذاشتند و از سر و کول هم بالا مي رفتند؛ آن قدر که همه ي اهل محل مي فهميدند تيم ما بازي را بُرده.
اين طور وقت ها، هر بار که از جلوي مغازه ي ناصر آقا رد مي شديم، صدا مان مي کرد و ذوق زده، کلّي پسته توي مشت مان مي ريخت.
نويسنده | كاوه بهمن |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 168 |
نوبت چاپ | 2 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 20 * 1 |
وزن | 158 |
سال چاپ | 1388 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.