کتاب ايگو و ايد (من و نهاد)
کتاب ايگو و ايد من و نهاد از جمله آثار برجسته زيگموند فرويد است. بحث اصلي اين کتاب صوتي حول ايگو است، که فرويد او را در نبردي مقابل سه قوا به نام ايد، سوپرايگو و جهان خارج ميبيند. در واقع زيگموند فرويد در کتاب کاربردهاي عملي نظريهي ساختاري ذهن را توضيح ميدهد.
کتاب صوتي ايگو و ايد در درجهي اول به ايگو (من) و تأثير و بررسي تنشهاي دروني متأثر بر آن ميپردازد؛ تنشهاي مابين ايگو و ايد (من و نهاد)، ايگو و سوپرايگو (من و فرامن) و تنشهاي ميان دو غريزهي عشق و مرگ. من، که بين نهاد و فرامن به دام افتاده، خود را درگير افکاري از نهاد ميبيند که سرکوب شده و توسط فرامن تنزل يافتهاند.
مخاطبان در پنج فصل با عناوين خودآگاهي و ناخودآگاه، من و نهاد، من و رفامن، دو رده از غرايز و روابط حاکم بر ايگو با مباحث اين کتاب آشنا ميشوند.
زيگموند فرويد به عنوان بنيانگذار روانکاوي بيش از هر کس ديگري در تاريخچه روانشناسي هم مورد تحسين قرار گرفته است و هم به خاطر نظريههايش به طرز بيرحمانهاي از او انتقاد شده است. کتاب آسيبشناسي رواني زندگي روزمره از مشهورترين آثار فرويد است.
امين پاشا صمديان در پيشگفتار اين کتاب ميگويد:
نخستين بار که اين کتاب را خواندم، آنقدر مجذوبش شدم که حيفم آمد جايش در کتابخانههاي فارسي خالي باشد؛ هرچند لازم بود براي فهم بهتر کتاب جهت ترجمه، تقريباً تمام آثار فرويد را مطالعه کنم. آنچه در خلال دوران مطالعه و ترجمه توجهم را جلب کرده بود، اين بود که آيا بر آنچه فرويد بيان کرده، اثر قواي ديگري را نيز در آگاهيام ميتوانم بيابم؟ بهخصوص آيا انگيزشي غير از انگيزشهاي ايد، صدايي غير از صداي سوپرايگو و آگاهياي غير از ايگو را ميتوانم در ذهن بيابم؟ و همچنين تعمق در اين موضوع که آيا صداي سوپرايگو منحصراً انعکاسي از خواستههاي ايد است يا منشأ ديگري نيز در آن ميتوانم بيابم؟ اينکه در عمل و در زندگي روزمره بتوان درون را بررسي کرد، اين کتاب را از حالت تئوريک خارج ميکند و به آن کاربرد عملي ميدهد. تمرکز روي مفاهيم فرويد و تحديد ذهن به ساختارهايي که در اين کتاب بيان شده، به اين جستوجو کمک ميکند که منشأ صداها و انگيزشهاي درون دقيقتر رديابي شوند و درخور هر يک، به آنها پاسخ گفته شود، نيازهاي هر يک شناخته و کنترل شود تا انسان در رويارويي با دنياي درون و دنياي خارج به تعادل برسد و در نتيجه اين تعادل رشد کند. ناگفته نماند که اشاراتي که فرويد در زمينه رابطه ايگو با زبان و حافظه دارد براي تحقيقات علوم اعصاب بسيار جذاب است.
از آن جا که در اثر حاضر دستاورد تازهاي از زيستشناسي به دست نيامده، اين اثر، در مقايسه با «فراسوي اصل لذت»، ارتباط نزديکتري با روانکاوي دارد. انديشهها در اين اثر بيشتر ترکيبي هستند تا نظريهاي و به نظر ميرسد که هدفي جاهطلبانه دارند. با اين همه، مولف آگاه بوده که اين انديشهها از رئوس کلي مطالب فراتر نميروند و کاملاً آماده بوده تا محدوديتهاي آنها را در اين خصوص بپذيرد.
مولف اثر يادآور ميشود که در عين حال، در سير فکري کتاب به مسائلي برميخوريم که پيشتر در کارهاي روانکاوي با آنها برخورد نشده است. روانکاوي نميتواند از پرداختن به نظريههاي توسط غير روانکاوان، يا روانکاوان سابق که حال کنارهگيري کردهاند، اجتناب کند.
وي در همين باره ميگويد: «بهعنوان يک قاعده، همواره آماده بودهام که قدرشناس محققان ديگر باشم، اما در اينجا خود را مقيد به آن نميبينم. اگر موضوعات معيني هستند که روانکاوي تاکنون بدانها توجه کافي نکرده، بدين سبب نيست که اثرات آنها را دستکم گرفته يا خواسته اهميت آنها را انکار کند، بلکه بدين سبب است که روانکاوي مسير مشخصي را در پيش گرفته که تاکنون در آن قرار نداشته است. بهعلاوه، حال که در نهايت اين موضوعات مورد توجه قرار گرفتهاند، ميتوان ديد که از منظر روانکاوي به گونهاي متفاوت با ديدگاه افراد ديگر نمايان ميشوند.
زيگموند فرويد دربارهي اين کتاب ميگويد:
بهترين توصيهام به کساني که به روند تبديل شيوه پالايش به روانکاوي علاقهمندند، اين است که مطالعات خود را در اين حوزه، با خواندن مطالعاتي درباره هيستري آغاز کنند، چون اين همان مسيري است که خود من پيمودهام.
نويسنده | جوآن ريوير |
مترجم | امين پاشا صمديان |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 75 |
نوبت چاپ | 13 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21.5 * 0.5 |
وزن | 96 |
سال چاپ | 1402 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.