«ابر ابله» فضاي يک دست و شفافي دارد و حوادث داستان ظريف و به هم پيوسته، کنار هم چيده شده است.
روايت قهرمان داستان آنقدر صميمي و باورپذير است که مخاطب تصور ميکند دارد يک سرگذشتنامه ميخواند تا يک رمان.
نويسنده با لحني موجز و صميمي به مسائل هستيشناسانه پرداخته و با نگاهي ساده به روايت مسائل پيچيدهاي رفته که حرف زدن راجع به آن خود الفباي خاصي را ميطلبد.
جهاني که نويسنده ترسيم کرده دچار چنان سکوتي است که در تمام نقاط داستان مشهود و قابل لمس است.
البته اين سکوت تا انتهاي داستان حاکم است يعني تا آنجا که شخصيت داستان به امريکا سفر ميکند. بعد از رفتن او به نيويورک فضاي داستان رنگ و بوي ديگري گرفته و به گونهاي شلوغ و بيبند و بار به چشم ميآيد.
خلوت بودن فضاي داستان بيش از هر چيز بر تنهايي قهرمان داستان تاکيد دارد.
مهمترين شاخصه «ابر ابله» تنهايي آن است. تا آنجا که به نظر ميرسد در جهاني که پيش رويمان قرار دارد او تنها جنبنده آن است.
اما «ابر ابله» براي فرار از تنهايي و انزوايش به اشيا پناه ميبرد و خود را با آنها ميشناسد.
روايت داستان اول شخص است و قصه اصلي روي مرز باريکي بين شرح حال و داستان حرکت ميکند.
«ابر ابله» ما را به ياد دو شخصيت مهم در تاريخ رمان مياندازد که هر کدام به شکلي دردناک استعارهاي از انسان قرن بيستم بودند.
اول، مورسو قهرمان رمان «بيگانه» کامو و دوم، هولدن کالفيلد قهرمان رمان «ناتور دشت» سلينجر.
«ابر ابله» شکل تکامل يافته و مدرنتري از اين انسان است. با اين تفاوت که نه بهاندازه مورسو نسبت به امور بيتفاوت و باري به هر جهت است و نه بهاندازه هولدن کالفيلد عصبي و سرکش.
ابر ابله انسان تنهايي است که فقط زنده است و فقط ميخواهد زندگي کند. بيهيچ توقع يا انگيزهاي. از وضعيتش ناراضي هم نيست. از روزگار شکوهاي ندارد و چيز زيادي از جهانش نميخواهد.
نويسنده | ارلند لو |
مترجم | شقايق قندهاري |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 232 |
نوبت چاپ | 5 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 1.5 |
وزن | 208 |
سال چاپ | 1397 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.