کتاب آتون نامه داستان زندگي اسماعيل سنگسري معروف به اسماعيل طلا که سقاخانه صحن انقلاب حرم مطهر امام رضا (ع) به نام ايشان معروف است را در خلال نامه هاي رد و بدل شده بين ايشان و خواهرشان زبيده خاتون به تصوير کشيده است.
او فرزند يکي از بزرگان سنگسري مي باشد که تحت نظر دايي اش که از اهل معنا و عرفان همان ديار بوده، تعليم ديده است. وي که از معاصران فتحعلي شاه مي باشد، براي گذراندن خدمت سربازي اش عازم جبهه هاي نبرد ايران و روسيه در تبريز شده و در اين مسير اتفاقاتي براي او پيش مي آيد که در نهايت منجر به شهرت ايشان به لقب «اسماعيل طلا» مي شود.
در تمام اين مدت دوري از خانواده، وي از طريق نامه با خواهر و مادرش در ارتباط بوده و در ميان همين نامه ها داستان براي ما بازگو و عيان مي شود. لحن و بيان نامه ها تاريخي است، اما قصه به جهت تاريخي بودن از جذابيت و کشش لازم برخوردار است.
برشي از کتاب:
همشيرم، زبيده خاتون، از من به شما نصيحت؛ قدر چشمهايت را بدان و تا مي تواني ازشان بهره گير تا روزي که مثل دايي اسفنديار به کين دژخيمي، خداي ناکرده، اگر نعمت چشم از تو دريغ شد، چونان دايي فرزانه مان بتواني زندگي را به سر انگشت اشاره ات بچرخاني و زندگاني کني به جاي مردگي!
نويسنده | محمداسماعيل حاجي عليان |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 0 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13 * 20 * 1 |
وزن | 118 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.