کتاب مهره حياتي ست گادين در خلاصه کتاب مهره حياتي به شما آموزش مي‌دهد که چطور حرفه‌ي خود را پيش ببريد و آينده دلخواهتان را بسازيد. او شما را در اين اثر متقاعد خواهد کرد فرصت خوبي در انتظارتان است؛ فرصتي که مي‌تواند به طرز چشم‌گيري زندگي‌تان را در جهت مثبت تغيير دهد. اما براي بهره‌گيري از اين فرصت بايد بدانيد که قوانين حاکم چه تغييري کرده‌اند. خلاصه کتاب مهره حياتي به کارآفرينان و شاغلان نشان مي‌دهد که چگونه در زمينه‌هاي تخصصي خود افرادي ضروري و اجتناب‌ناپذير باشند. ست گادين معتقد است که دنياي تجارت ديگر مانند گذشته با پر کردن ليست خود از کارمندان معمولي، داراي حداقل توانايي‌هاي توليدي، سود کسب نمي‌کند؛ بلکه شرکت‌ها به کارمنداني با تفکر آينده‌‌نگرانه نياز دارند تا مشکلات را شناسايي و براي آن‌ها راه‌‌حل ارائه کنند. شاغلان ديگر مانند گذشته با حس خشنودي از خود و کارايي متوسط راضي نمي‌شوند. کار متوسط، هر کارمندي را مستعد اخراج شدن و قرارگيري در جايگاهي فاقد امکان پيشرفت مي‌کند، زيرا کسب و کارها به سادگي مي‌توانند نيروهاي کاري خود را جايگزين کنند. کارمندان براي دستيابي به آينده مالي بهتر و کسب رضايت شغلي بيشتر، بايد بکارگيري قوه تصور و توانايي ابتکار خود را ياد بگيرند. مهره‌هاي حياتي يا شاغلاني که مي‌توانند از خلاقيت و قوه ابتکار خود براي کمک به کارفرمايانشان استفاده کنند، علاوه بر کسب احترام نيروهاي مافوق و همکاران خود، به بخش کليدي موفقيت مداوم شرکتشان هم تبديل مي‌شوند. مهره‌هاي حياتي با ارائه ارزش اضافي به کارفرمايان خود، بدون درخواست دستمزد متناسب، هر دامنه کاري را به هنر تبديل مي‌کنند. تبديل شدن به مهره حياتي در شرکت، جايگزين‌ناپذيري يک نيرو را تضمين نمي‌کند، ولي امنيت حرفه‌اي را در قالب پيشنهادهاي شغلي جديد و شهرت افزايش يافته، تضمين مي‌کند. کارمنداني که تصميم مي‌گيرند مهره حياتي باشند، بايستي استعدادهاي خود را تعيين کرده و از اين توانايي‌ها، به نحوي که سايرين پيش‌بيني نکرده يا احتمالش را نمي‌دادند، در جهت بهبود شرکت خود استفاده کنند. سيستم آموزشي و دنياي تجارت، هنوز مردم را به مطيع بودن و دنبال کردن دستورها تشويق مي‌کند، ولي مهره‌هاي حياتي، در برابر اصرار به متوسط بودن، مقاومت مي‌کنند. هر شخصي مي‌تواند با سرمايه‌گذاري انسانيت، خلاقيت، بخشش و اشتياق در کار، تبديل به کارمندي شود که در موفقيت شرکتش، نقشي اساسي را ايفا مي‌کند. بي‌شک ست گودين را مي‌توان مصداق تعبير استيو جابز از نوابغ دانست: «مي‌توان او را پذيرفت. مي‌توان ردش کرد. اما نمي‌توان از او و حرف‌هايش صرف نظر کرد.»