«مردي که زنش را با کلاه اشتباه ميگرفت و ماجراهاي باليني ديگر» اثري از اليور ساکس (????-????) مدرس و استاد عصبشناسي باليني دانشکده پزشکي آلبرت انشتين و نيويورک و همچنين دانشگاه کلمبيا است. ساکس علاوه بر اينها مشاور بخش مغز و اعصاب بسياري از خانههاي سالمندان در نيويورک بود. او همگام با طبابت و پژوهش کتاب هم مينوشت. کتابهاي او به بيش از ?? زبان ترجمه شدهاند. او علاوه بر نوشتنِ کتاب، بهطور منظم در مجلههاي نيويورکر، نيويورک ريويو آو بوکز و شمار ديگري از مجلههاي علمي و پزشکي و عمومي قلم ميزد. در سال ???? جايز? «لوييس تامس براي نوشتن دربار? علم» به خاطر اين تلاشها به آليور ساکس اهدا شد. او در ?? سالگي به دليل سرطان کبد و مغز در منزل خود درگذشت.
او در ماه فوريه سال ???? در مجله مجل? نيويورک تايمز چنين نوشت: «ميخواهم تا جايي که ميتوانم به عميقترين، غنيترين، و مثمرثمرترين وجه زندگي کنم. ميخواهم و اميدوارم که در اين زمان باقيمانده دوستيهايم را عميقتر سازم، با تمامي کساني که دوستشان ميدارم خداحافظي کنم، بيشتر بنويسم، و اگر قدرتي در من مانده باشد مسافرت کنم تا به درجات جديدي از درک و بينش برسم.» ساکس در اين کتاب با دستهبندي کردن بيمارانش به چهار بخش به شرح حال و چند و چون بيماري و روشها و تکنيکهاي درماني مؤثر براي آنان پرداختهاست.
مترجم دربارهي محتواي اين کتاب آورده است: «عنوان کتاب از نخستين فصل کتاب انتخاب شده است. نويسنده در اين فصل به جريان شناخت بيماري يک موسيقيدان اشاره ميکند که در معاينات ابتدايي فاقد هرگونه نشانه اختلال عصبي است؛ درحالي که اين موسيقيدان به مشکلات بينايي خود تاکيد دارد، بهعنوان مثال ادعا ميکند گاهي دانشجويانش را نميشناسد. همچنين پيش آمده است که شير آب آتشنشاني خيابان را با پسر بچهاي اشتباه گرفته باشد. تشخيص بيماري زماني اتفاق ميافتد که ساکس بعد از معاينات باليني از موسيقيدان ميخواهد کفشهايش را بپوشد و موسيقيدان خطاب به ساکس و در حالي که به پايش اشاره دارد ميگويد: "من که کفش به پا دارم!"»
نويسنده | آليور ساكس |
مترجم | ماندانا فرهاديان |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 330 |
نوبت چاپ | 7 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13 * 19.5 * 2 |
وزن | 274 |
سال چاپ | 1401 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.