کتاب محکم بايست نوشته سوند برينکمن با شما حرفي درگوشي دارد. نويسنده در اين کتاب درباره هنر مقاومت در برابر جنون خودبهسازي حقايقي را بيان ميکند. همان جنوني که انسانهاي قرن حاضر را بر آن داشته به زندگي مانند يک مسابقه بنگرند. مسابقهاي که خط پاياني نامعلوم دارد.
زندگي در حال شتابگرفتن است و بايد بجنبيم تا مبادا از قافله عقب بمانيم. براي بهدستآوردن موفقيت و خوشبختي بيشتر بايد پيوسته در تلاش باشيم، خود را پرورش دهيم و با وضعيت همواره در حال تغيير جهان منطبق شويم. اما وقتي زيستن مثل مسابقهاي بيپايان باشد، بهاي سنگيني بر دوشمان ميگذارد. تنشهايمان هر روز بيشتر ميشود و کسالت و افسردگي سراغمان ميآيد و منفعتگرايي و فرصتطلبي راهنماي اصلي کارهايمان ميشود.
سوند برينکمن، روانشناس دانمارکي و نويسنده اين کتاب، معتقد است کتابهاي خودياري بر اين آزمندي و ميل بيفرجام به خودبهسازي دامن زدهاند و وعدههايي ميدهند که هيچگاه محقق نخواهد شد. پس لازم است ابتدا يادبگيريم که چگونه در برابر اين سيل پرشتاب ايستادگي کنيم و از فشار جامع? مدرن براي موفقترشدن رها شويم.
برينکمن در اين کتاب در هفت گام به ما ميآموزد که چطور بهجاي جستوجوي راهحلها در درون خود، جهانمان را وسعت ببخشيم و خود را در پهنه گستردهتري از روابط با ديگران ببينيم و دوباره به مشکلات و راههاي پيش رويمان بينديشيم.
بخشي از کتاب محکم بايست
جامعهشناسان از استعارههايي مانند «مدرنيته سيال» براي توصيف عصر ما استفاده ميکنند، عصري که در آن همهچيز در حالت تغيير دائمي است. بهويژه زمان سيال انگاشته ميشود، گويي تمامي محدوديتها محو شدهاند. هيچکس نميداند واقعاً چرا بايد اينگونه باشد؛ همانطور که کسي نميداند اين مسير به کجا راه خواهد برد. برخي ادعا مي کنند که جهانيشدن يا، دقيقتر بگوييم، «تهديد ناشي از جهانيشدن» به اين معني است که تغييرِ دائمي گريزناپذير است. شرکتها بايد خود را با نيازها و ويژگيهاي متغيّر وفق دهند، بنابراين کارکنانشان بايد در مواجهه با تغييرات آماده و انعطافپذير باشند. دستکم چند دهه است که آگهيهاي استخدامي اين عبارت تکراري را بازگو ميکنند: «ما به دنبال فردي انعطافپذير و سازگار هستيم که در پي پيشرفت حرفهاي و شخصي باشد». بيحرکتبودن گناهي کبيره به شمار ميرود. وقتي همه روبهجلو حرکت ميکنند، اگر شما بيحرکت بمانيد، عقب ميافتيد. اين روزها حرکتنکردن مانند عقبگرد است.
در مدرنيته سيال، که به آن سرمايهداري انعطافپذير، پسافوردگرايي و جامعه مصرفکننده نيز گفته ميشود، قانون نخست اين است که شما بايد به پيش برويد. اما در فرهنگي که در آن سرعت همهچيز دائماً در حال افزايش است اين امر سختتر ميشود. سرعتي که با آن همه کارهايمان را انجام ميدهيم، از تغيير شغل گرفته تا نوشتن مقاله و آشپزيکردن، پيوسته شتاب ميگيرد. براي نمونه، اکنون خواب ما بهطور متوسط نيم ساعت کمتر از سال 1970و تا دو ساعت کمتر از خواب آدمهاي قرننوزدهمي شده است. تقريباً در تمامي جنبههاي زندگي سرعت افزايش يافته است. ما امروزه با فستفود، برنامکهاي دوستيابي سريع، چرتهاي کوتاه و درمانهاي فوري سروکار داريم. اخيراً برنامهاي به نام اسپريتز را امتحان کردم. اين برنامه در هر لحظه فقط يک کلمه را نشان ميدهد اما سرعت خواندن شما را از 250کلمه به 500تا 600کلمه در دقيقه افزايش ميدهد. ناگهان ميتوانيد يک رمان را در چند ساعت بخوانيد! اما آيا اين به شما کمک ميکند ادبيات را بهتر درک کنيد؟ چرا سرعت بهخوديخود به يک هدف تبديل شده است؟
نويسنده | سوند برينكمن |
مترجم | عرفانه محبي جهرمي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 136 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21 * 0.5 |
وزن | 162 |
سال چاپ | 1400 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.