مهناز فتاحي در کتاب قلب کوچک سپهر، ماجراهاي واقعي بيماري قلبي پسرش را در قالب رمان به رشته تحرير درآورده است. کتاب حاضر براي گروه سني نوجوانان ارائه شده است.
داستان کتاب دربارهي زندگي پسري به نام «سپهر» است که از لحظ? تولّد دچار بيماري قلبي خطرناکي است و مادر او، از ابتداي تولّد فرزندش، مشکلات سپهر را روايت ميکند. سپهر از همان نوزادي، درگير بيمارستان و عمل جرّاحي است و هر لحظه امکان دارد که بميرد. امّا عشق مادرانه و تلاشهاي خانواده و پزشکان، سرانجام باعث بهبود بيماري و عادي شدن وضعيت جسمي او خواهد شد.
کتاب قلب کوچک سپهر، مادري را براي شما به تصوير ميکشد که با ايمان و توکل به خدا، تمام مشکلات را يک تنه تحمل ميکند و اميد به زندگي را دوباره به قلب پسرش برميگرداند. نثر روان و يکدست مهناز فتاحي در اين اثر قابل تحسين است، اما حزن و اندوهي که در سرتاسر کتاب به چشم ميخورد، قطعا کمي باعث دلزدگي مخاطب ميگردد.
بسياري از مسائل در کتاب قلب کوچک سپهر مستند و واقعي بوده و يکي از ويژگيهاي اين اثر، تازگي موضوع و بيان صميمي مهناز فتاحي است. کتاب پيش رو براي مخاطب نوجوان نوشته شده؛ اما به دليل همين بيان صميمي، کودکان و بزرگسالان نيز راحت ميتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
اثر حاضر براي تقويت اميد به زندگي و ايستادگي در برابر مشکلات، براي نوجوانان بسيار مناسب و جزو کتابهاي برتر براي اين گروه سني است.
در بخشي از کتاب قلب کوچک سپهر ميخوانيم:
روزشماري ميکنم. سپهر بايد يک هفت? ديگر به دنيا بيايد. دکتر دستگاه را روي شکمم ميگذارد و سعي ميکند صداي ضربان قلب سپهر را بشنود. خودم هم کاملاً گوش ميدهم، اما صداي ضربان قلبش بهسختي شنيده ميشود. از دکتر ميپرسم: «دکتر، احساس نميکنيد صدايش نامشخص و ضعيف است؟!» دکتر اخم ميکند و ميگويد: «نه. خوب است.» ولي خودم حس خوبي ندارم. از خودم ميپرسم: «چرا بايد صداي قلبش اينقدر ضعيف باشد؟» سعي ميکنم به دکتر اعتماد کنم، اما دلم راضي نميشود.
خانم دکتر ميگويد: «بيستم برو بستري شو تا بيستويکم سزارين بشوي.»
معرفينامه را از دکتر ميگيرم. از اتاق دکتر خارج ميشوم. همسرم و پسرم، سهيل، در اتاق انتظار نشستهاند. سهيل جلو ميآيد. با لحن کودکانهاش ميگويد: «مامان، بچه خوب است؟» ميخندم و ميگويم: «آره، خوب است. خوبِ خوب. چند روز ديگر ميرويم بيمارستان، بعد با برادر کوچکت برميگرديم خانه.» ميخندد و دندانهاي ريز و سفيدش نمايان ميشود. خندهاش کمي شادم ميکند، اما دلم سخت گرفته است! حس عجيبي دارم.
نويسنده | مهناز فتاحي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 140 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 1 |
وزن | 162 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.