فوتبال و جنگ، هشتمين کتاب از مجموعه قصه فرماندهان است و کار نگارش آن را به محمود جوانبخت سپردهاند؛ چرا که او به دلايلي پيش از نوشتن کتاب درباره شخصيت شهيد کاظمي مطالعاتي انجام داده و نسبت به وي شناخت داشته است. به گفته خود او، وقتي محدوده نوشتن پيرامون يک شخصيت است، نميتوان رگههايي از تخيل را به آن وارد کرد. مگر اين که ماجراهايي در زندگي اين افراد باشد و تا زماني که به حقيقت ماجرا و شخصيت واقعي آنها لطمهاي وارد نشود، ميتوان چاشني تخيل را هم به آن اضافه کرد. جوانبخت در تدوين اين کتاب مصاحبههايي با برادر شهيد کاظمي و هم رزمان وي انجام داده است. همچنين از منابع مکتوبي که درباره سرداران شهيد استان تهران تهيه شده، به خوبي استفاده کرده است. او از زندگي شهيد کاظمي 8 حادثه جالب و سوژه داستاني را کنار هم قرار داده است. آخرين قصه اين کتاب، خاطره يکي از دوستان کاظمي است. در اين خاطره به زماني اشاره ميشود که وي براي سفر مکه برگزيده شده بود. ناصر کاظمي به وي پيشنهاد ميکند به جاي خودش به اين سفر برود و ميگويد: شايد تو مکه بروي و من پيش خدا بروم. صبح روزي که دوست کاظمي آماده اعزام به مکه ميشود خبر شهادت وي را از راديو ميشنود.
نويسنده | محمود جوانبخت |
مترجم | ناصر كاظمي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 56 |
نوبت چاپ | 8 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 20 * 0.5 |
وزن | 56 |
سال چاپ | 1397 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.