معرفي کتاب فصل باراني اثر گراهام گرين ترجمه يدالله آقا عباسي نشر نون چند روزي بود که صبحها پروانههاي زرد آنها را رها نميکردند. البته جانشين خوبي براي مگسهاي تسهتسه بودند. بهمحض اينکه هوا روشن ميشد، آنها يکراست به داخل تالار ميآمدند. در حاليکه رودخانه را هنوز لايهاي از مه پوشانده بود، مثل ظرفي که روي آنرا بخار گرفته باشد. هنگامي که مه فرو نشست، آنها توانستند ساحلي را ببينند که بر لبههاي آن سوسنهاي سپيد روييده بود و از آن فاصله به فوجي از قو شباهت داشتند. رنگ آب در اين قسمت از ساحل به رنگ قلع و سرب بود و بهنظر ميرسيد که زير صفحه نازکي از اين آلياژ ميدرخشد. البته جز در آن جاهايي که پرههاي قايق آب را به رنگ شکلاتي در ميآورد و تصوير سبز جنگل بر سطح آب نميافتاد. دو مرد توي قايقي از کُند? درخت ايستاده بودند و ساي? پاهايشان تا توي آب امتداد يافته بود. طوري که انگار تا زانو توي آب بودند. مسافر گفت: «اونجا رو ببين پدر، اين صحنهاي که ميبينيم توضيح راه رفتن مسيح روي آب نيست؟» اما ناخدا که بوتيماري را در پشت سوسنها نشانه رفته بود، زحمت پاسخگويي به خود نداد. اشتياق او براي کشتن موجودات زنده طوري بود که انگار از نظر او فقط انسان حق داشت به مرگ طبيعي بميرد.
نويسنده | گراهام گرين |
مترجم | يدالله آقا عباسي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 248 |
نوبت چاپ | 4 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 2 |
وزن | 226 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.