«شب که ميشه کلاغا» از 14 شعر تشکيل شده است: بادکنک من، کلاغا، تاکسي بابا، باد کوچولو، بخاري، برف، کلاغ مسافر، شيلنگ، پنجرهها، خدا، خانم قوري، دريا، ساحل و گنجشکا. عباسعلي سپاهي يونسي در اين اشعار براي فهم راحت مخاطبش، مثالهايي را عنوان کرده که ميتواند جذاب باشد. مثلاً در همان شعر اول، بادکنک من، شاعر داستان ساده و سرراست شادي را به بهترين نحو بيان ميکند يعني ميگويد که ميتوان به راحتي کسي را شاد کرد حتي با يک کار ساده و بدون خرج. بادکنک اين شعر، باد ندارد و باد به راحتي آن را باد ميکند و هم خود بادکنک شاد ميشود هم صاحبش. «شب که ميشه کلاغا» از اين دست مضامين زياد دارد و نکاتي را به بچهها آموزش ميدهد که شايد اگر ما بخواهيم برايشان توضيح دهيم زمان زيادي طلب کند. مثلا در شعر کلاغا، شاعر به اين نکته اشاره مي کند که رختخواب کلاغ ها همانجا بالاي درخت است و نکاتي از اين دست. بيشتر شعرهاي اين اثر در قالب چهارپاره و براي گروه سني خردسالان سروده شده است. در محتواي شعرها هم سعي شده موضوعاتي انتخاب شوند که کودکان آنها را در دنياي پيرامون خود و با ارتباط به سبک خودشان درک ميکنند.
نويسنده | عباسعلى سپاهى يونسى |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 40 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | خشتي بزرگ |
ابعاد | 22 * 22 * 0.3 |
وزن | 160 |
سال چاپ | 1394 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.