کتاب دسته چهار گروهان يک به ياد تمام عزيزان رفته و نرفته ي (گردان 408 سيدالشهداي غواص کرمان ) اين اثر هفت داستان طنز از دوران جنگ تحميلي عراق عليه ايران و با محوريت رزمندگان گردان غواصي 408 از لشکر 41 ثارالله را در بردارد. «دسته چهار، گروهان يک» جلد اول مجموعه اي سه جلدي است و تمامي داستان هاي اين مجموعه با هم ارتباط دارد. جلد نخست از محل آموزش گردان غواصي در دزفول آغاز مي شود و با رفتن رزمندگان براي انجام عمليات به پايان مي رسد. نسل امروز تصور کاملي از جبهه ها ندارد و گمان مي کند در جبهه فقط سختي ها و شهادت وجود داشت که اين همه واقعيت نيست. لذا براي ايجاد نگاهي صحيح به مقوله جنگ و جبهه، تلاش شده است در اين مجموعه کتاب طنز، لحظه هاي شاد رزمندگان را به مخاطب منتقل کند؛ بخشي از قصه ها مربوط به مشاهدات من است و بقيه زاده تخيل است. هر گردان آبي خاکي ( غواصي ) دو گروهان داره و هر گروهان سه دسته اما ما شديم دسته چهار گروهان يک ! برشي از کتاب دسته چهار گردان يک در حال خودم بودم که ماشين گردان استارت خورد، حميدرضا که مسئول تبليغات گردان بود و يکي از ماشين ها دستش بود پشت اون نشست، آمد طرف چادر تدارکات حاجي زندوکيلي را سوار کرد و با هم رفتند، با خودم گفتم: چه خبر شده که اين وقت شب حميدرضا و حاجي زندوکيلي رفتن؟ کجا رفتن؟ چرا اين وقت شب؟ دزدکي؟ اگه رفتن اقلام تدارکاتي رو بيارن چرا حالا؟ روز هم مي شد. اولين چيزي که به ذهنم رسيد اينکه عمليات نزديکه اما خيلي زود به فکر خودم خنديدم و گفتم: همون دفعه که استدلال کردي که عمليات نزديکه بس نبود؟