خطرناکترين بيماري تاريخ بشريت، بيشعوري است. اين چيزي است که «خاوير کرمنت» در کتاب بيشعوري به آن اعتراف ميکند. اما جاي نگراني نيست. کرمنت صادقانه ميگويد که خودش هم قبلاً بيشعور بوده و توانسته خودش را درمان کند. او اين کتاب معروف را نوشته تا راهکارهاي عملي درمان اين عارضه را به ديگران هم نشان دهد. بهنظر ميرسد که بيشعوري يکي از دغدغههاي اصلي کرمنت است و او در اين اثر توضيح ميدهد چرا بعضي ها بيشعورند. ساير آثار خاوير کرمنت هم در فضايي مشابه نوشته شدهاند. «بيشعورهاي گردنکلفت»، «بيشعورهاي ابدي» و «توطئهي بيشعورها» از کتابهاي اين نويسنده هستند که در همهي آنها، جنبههاي متفاوتي از بيشعوري و راهکارهاي شناخت و مقابله با آن ارائه شده است. ميتوان بهجرئت گفت که اين کتاب در ايران، بيشترين طرفدار را دارد. آنقدر که حتي از کساني که چندان اهل کتاب و کتابخواني نيستند هم نام اين کتاب را ميشنويد. نکات و مواردي که در اين کتاب آمده، ميتواند به شناخت رفتارهاي نادرست خود و اطرافيان و نحوهي مقابله با آنها، کمک کند. با استفاده از همين راهکارهاست که ميتوانيم زندگي سالمتر و آرامتري براي خود و ديگران ايجاد کنيم.
«بيشعورها اميدوار باشند!». اين نويدي است که «خاوير کرمنت» نويسندهي کتاب بيشعوري Asshole No More به افراد بيشعور ميدهد. بيشعوري درواقع نوعي اعلاميهي رهاسازي است. اين کتاب را ميتوان از آن دسته کتابهاي همهپسندي دانست که طرفداران زيادي دارد. روايت اين کتاب، اول شخص است، يعني داناي کل. اما هنگام خواندن آن بايد حتماً به خاطر داشته باشيد که چون مثالها و نمونههاي کتاب راجع به ديگران است، خود را مبرا از همان اشتباهات ندانيد. درواقع همانطور که خود نويسنده ميگويد، اولين قدم براي درمان بيشعوري اين است که بپذيريد شما هم از اين بيماري رنج ميبريد. پذيرش، اولين و سختترين قدم است. بهمحض اينکه رفتارهاي نادرست و آزاردهندهي خود را شناسايي کرديد، آمادهايد تا درمان را شروع کنيد. کرمنت اين کتاب را باهدف ارائهي روش درمان بيشعوري نوشته است. او ادعا ميکند که خودش هم پيش از اين بيشعور بوده و توانسته آن را درمان کند. پس به راهکارهاي اين کتاب اعتماد کنيد، چون نويسنده خودش آنها را زندگي کرده و حرفهايش چيزي فراي شعار و تبليغات است. کرمنت ادعا ميکند که ماهيت بيشعوري را بهخوبي درک کرده و شناخته است. او حتي اين عارضه را نوعي اعتياد ميداند، مانند اعتياد به مواد دارويي و الکل. بدترين شکل بيشعوري اين است شخص از وجود آن در خودش خبر نداشته باشد که مصداق همان جهل مرکب است.
کرمنت با اينکه از موضوعي جدي در اين کتاب صحبت ميکند، درونمايههايي از طنز هم در نوشتههايش ديده ميشود که تأثير کلامش را بيشتر ميکند: «وجدان، دوستان و بيمارانم من را متقاعد کردند که قبلاً همه دنيا فهميدهاند که من بيشعور بودهام و نوشتن يا ننوشتن در مورد آن از اين جهت بيفايده است، ولي شايد بتوانم با نوشتنِ سرگذشت خودم به بيشعورهاي ديگر کمک کنم تا بهبود يابند». اين طنز زيرکانه در کنار صداقت کرمنت، يکي از نقاط قوت اين کتاب است. از ديد کرمنت، بهمحض اينکه نشانههاي بيشعوري را در خود ديديد، بايد دست به کار شويد و براي درمان آن اقدام کنيد. کرمنت خودش تا چهلسالگي از اين عارضه رنج ميبرد، بدون اينکه بداند. پس هيچوقت براي داشتن زندگي سالم و آرام دير نيست. پس از اولين مراحل تشخيص و درمان، بهسرعت ميبينيد که همهچيز در اطرافتان تغيير کرده است. جايگاه ارزشمندي در جامعه به دست آوردهايد و ديگران براي با شما بودن، از هم سبقت ميگيرند. در محل کار بحثوجدلهاي هميشگي و کلافه کننده خيلي کمتر شده و همه بهعنوان فردي منطقي و قابلاعتماد، روي شما حساب ميکنند.
نويسنده | خاوير كرمنت |
مترجم | محمود فرجامي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 233 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21 * 1 |
وزن | 224 |
سال چاپ | 1399 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.