معرفي کتاب اي کاش گل سرخ نبود اين کتاب مشتمل بر هفت فصل مي باشد و زني بنام گللر شخص اول اين رمان است, وي دختر يکي از روحانيان مشهد است و به پسر همسايه (مهدي) دل مي بندد, در حاليکه پدر روحانيش مخالف اين ازدواج است، اما در نهايت تسليم مي شود. مهدي افسر ارتش است با همسرش گللر در ماجراي کشف حجاب و جشن هاي مختلف از پيشگامان اين طرح مي شوند و گللر خواننده و نوازنده متجددين افراطي مي گردد و نام اين زوج بر سر زبانها مي افتد, اما با مرگ مرموز مهدي, گللر از رضا شاه کينه به دل مي گيرد و با پيوستن به گروه هاي کمونيستي مي خواهد از رضا شاه انتقام بگيرد و... محمد رضا گودرزي: نام رمان از ترانه اي ترکي و قديمي گرفته شده است که درآن گفته مي شود «اي کاش گل سرخ نبود زرد و پژمرده هم نمي شد اي کاش اين جدايي و مرگ هيچ کدام نبودند.» رمان، واقع گراي اجتماعي سياسي است که درآن به مسائلي که در سال هاي اقتدار رضاخاني و سپس محمدرضا پهلوي رخ داده است اشاره مي شود. مهم ترين ويژگي روايي رمان، استفاده از زمان مندي است؛ يعني زمان حال روايت که با فعل زمان حال بيان شده در خانه سالمندان است، اما اصل رمان بازگشت به گذشته هايي است که ماجراهاي اصلي رمان را بيان مي کند. اقدس بينايي: توجه راوي به نماد ها و به چالش کشيدن آن ها، ديدگاه هاي مطرح شده در کتاب را به شکلي تحت الشعاع قرار مي دهد و نوعي پيوستگي بين گذشته و حال داستان برقرار مي کند که به حال و روز گللر در سراي سالمندان بر مي گردد و مخاطب اوج داستان را درگير با شخصيت اصلي رمان در خانه سالمندان لمس مي کند.